از تکینگی تا مغز از مغز تا سیاهچاله فضایی قسمت نوزدهم
تایید مجدد نسبیت عام اینشتین با رصد یک ستارۀ مرده!
تغییر مشاهدات ما با تغییر سرعت نسبی و تغییر دیگر پارامترهای اجسام در صورت ثابت بودن سرعت،(مثلا مسافت های پیموده شده و طول اجسام و یا زمان، در سرعت ثابت نور)و این حقیقت- که چیز ثابتی در عالم وجود ندارد و سرعت، چیزی جز نسبیت بین جنبش و دگرگونی دو جسم، در مقایسه با هم نیست- از کشفیات بزرگ اینشتاین در نسبیت خاص است که دید ما را نسبت به بسیاری از مسائل، دگرگون کرد و پایه کشفیات دیگری مانند نسبیت عام و سیاهچاله های فضایی بود.
امروز در سایه کشفیات جدید علم فیزیک، کار به مشاهده این سیاهچاله ها رسیده است و این سیاهچاله ها، ابتدایی بر حرکت به سوی ابتدای کیهان مادی در جایی است که انتظار نیست با قوانین فعلی فیزیک، بتوانیم چیزی از آن به دست بیاوریم.
(هیچیک از توصیفات نسبیت عام بهطور کامل قابل درک نیستند. دلیل، آن است کهفضا-زمان، مفهومی ۴ بعدی است که ذهن ما قدرت تصور آن را ندارد. حال این سوال بوجود میآید که با توجه به درک نشدن فضای ۴ بعدی، چگونه میتوان اثبات کرد که فضای ۴ بعدی وجود دارد.
در تمامی کیهان، میتوان نشانههایی از درست بودن نظریه نسبیت عام یافت. این نظریه نه تنها خمیده شدن نور توسط گرانش و غیر طبیعی بودن مدار عطارد را توجیه میکند، بلکه مفهوم سیاهچاله ووجود ستارههای نوترونی را نیز پیشبینی کرده است.)
اینشتاین با بیان نسبیت خاص و عام خود مطرح کرد، مشاهده ابعاد عالم مادی ما مانند طول و عرض و ارتفاع و زمان، به عنوان بعد چهارم، تحت تاثیر سرعت نسبی تحول و دگرگونی اجسام در پیشاپیش ما(یعنی سرعت تحول اجسام، در مقایسه با سرعت حرکت و تحول ما) و مکان نسبی اجسام نسبت به هم، میتواند متفاوت شود و این، بسیار شگفت انگیز است.
این مطلب با اضافه کردن ابعاد دیگر عالم هستی- که بر اساس نظریه ریسمان ها میتواند تا 26 بعد برسد- پیچیده تر هم میشود! طول هر ریسمان، معادل طول پلانک یعنی ده به توان منفی سی و پنج است و مشخص است که این طول کوتاه، مشاهده اش نیازمند به چه فناوری های گسترده ای است!
احساسات پنج گانه معروف و احساساتی حتی بیشتر از آن- که میتواند با توجه به وجود فرامادی انسان به احساسات بیشتر از احساسات پنج گانه هم برسد- ما را در برابر پیچیدگی بیشتری قرار میدهد.
اینکه توجه به یک بعد جسم، بر نگاه ما بر ابعاد دیگر تاثیر میگذارد، کشف جدیدی هم نیست و این حقیقت، در آثار و اشعار مولانا در حدود هشتصد سال قبل هم وجود دارد.
داستان برداشت فرد نابینا یا فردی- که در تاریکی لمس میکند- از اندامهای فیل، معروف است. یعنی توجه به یکی از احساسات مانند لمس و بی توجه بودن به بینایی یا غیر قابل استفاده بودن دیگر احساسات مانند بینایی، بسیاری از حقایق را از نگاه ما مخفی میکند.
و قضیه چگونه خواهد بود وقتی بدانیم ما دهها بعد دیگر هم بر اساس نظریه ریسمان ها داریم که با هر کدام از احساسات، گوشه ای از آن را میتوان دریافت!؟ و قضیه چگونه خواهد بود وقتی بدانیم سرعت یا میزان تحول و دگرگونی هر بعد در واحد زمان، بر درک 26 بعد دیگر توسط حداقل پنج حس انسان تاثیر گذار است!؟
پیل اندر خانهٔ تاریک بود
عرضه را آورده بودندش هنود
از برای دیدنش مردم بسی
اندر آن ظلمت همیشد هر کسی
دیدنش با چشم، چون ممکن نبود
اندر آن تاریکیش، کف میبسود
آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد
گفت همچون ناودانست این نهاد
آن یکی را دست بر گوشش رسید
آن برو چون بادبیزن شد پدید
آن یکی را کف چو بر پایش بسود
گفت شکل پیل دیدم چون عمود
آن یکی بر پشت او بنهاد دست
گفت خود این پیل چون تختی بدست
همچنین هر یک به جزوی که رسید
فهم آن میکرد هر جا میشنید
از نظرگه، گفتشان شد مختلف
آن یکی، دالش لقب داد این الف
در کف هر کس اگر شمعی بدی
اختلاف از گفتشان بیرون شدی
چشم حس، همچون کف دستست و بس
نیست کف را بر همهٔ او دسترس
چشم دریا دیگرست و کف دگر
کف بهل وز دیدهٔ دریا نگر
جنبش کفها ز دریا روز و شب
کف همیبینی و دریا نه. عجب!
ما چو کشتیها بهم بر میزنیم
تیرهچشمیم و در آب روشنیم
ای تو در کشتی تن، رفته به خواب
آب را دیدی نگر در آب آب
آب را آبیست کو میراندش
روح را روحیست کو میخواندش. مثنوی معنوی مولانا
یا به قول دکتر صادق محمدی از اساتید دانشکده تحقیقات برتر علوم دینی و لغوی در نجف اشرف زیر نظر یمانی آل محمد، آنچه ما میدانیم و معرفت های ما سدی و حجابی در برابر بسیاری از حقایق عالم است.
و هر روز مشاهدات نویی به وسیله دانشمندان دیده میشود که حقیقت پیچیدگی های پیش بینی شده، در راه شناخت حقیقت را در جلوی ما قرار میدهد.
آنچه میدانیم باید به ما بیاموزد که نادانیم و علم امروز گام به گام به سوی این درک از نادانی پیش می رود!
اخترشناسان از مشاهدات ۱۴ ساله روی یک تپاختر در فاصله ۲۵ هزار
سال نوری از زمین برای تایید مجدد نظریه نسبیت عام آلبرت اینشتین استفاده کردند.
دانشمندان با مطالعه بر روی یک ستاره مرده، بنام “PSR J۱۹۰۶ + ۰۷۴۶” یک بار دیگر ثابت کردند نظریه نسبیت عام اینشتین درست است.به طور خاص، آنچه اخترشناسان در این ستارۀ مرده مشاهده کردند، انحراف مسیر آن است.
این پدیدهای است که در نظریه نسبیت عام، پیشبینی شده است و تنها در تعداد بسیار کمی از تپاخترها یافت شده است.
تپاخترها، ستارههای نوترونی هستند که با سرعت زیادی می چرخند و امواج رادیویی درخشان، از قطبهای مغناطیسی خود ساطع میکنند. آنها به طور چشمگیری بسیار دقیق و حساب شده، عمل میکنند، زیرا آنقدر دقیق هستند که میتوان چرخشهایشان را تا مقیاس میلیثانیه پیشبینی کرد.
در حال حاضر جایی- که تپاخترها بیشترین کاربرد را دارند- در آزمایش نظریه نسبیت عام است. طبق نظریه نسبیت عام، تپاخترها در سیستمهای دوتایی(باینری) باید دارای یک انحراف جزئی در چرخش محوری خود باشند- که به آن انحراف محوری، گفته میشود.
“گرگوری دسویگنس” از موسسه رادیو نجوم مکس پلانک گفت: تپاختر “PSR J۱۹۰۶ + ۰۷۴۶” یک آزمایشگاه منحصر به فرد است که در آن میتوانیم همزمان فیزیک انتشار امواج تپاخترها و نظریه نسبیت عام اینشتین را آزمایش کنیم.
به گفته محققان، تپاخترهای دوتایی، تحت تأثیر نسبیت عام قرار میگیرند و باعث میشوند که محور چرخش هر تپاختر منحرف شود. از آنجا که تپاختر در محور خود تلو تلو میخورد، تشخیص تغییرات در مشخصات تپاختر از روی آن، ساده است.
هنگامی که تپاختر “PSR J۱۹۰۶ + ۰۷۴۶” برای اولین بار در سال ۲۰۰۴ کشف شد، مشخص شد که دارای دو قطبش متمایز با انتشار در هر چرخش است. با این حال، دادههای بایگانی شده توسط تلسکوپ رادیویی رصدخانه “پارکس”، فقط یک پرتو را نشان میدهد.
محققان در سال ۲۰۰۵ شروع به مشاهده این ستاره کردند تا ببینند چه بر سر پرتوهای آن آمده است. آنچه آنها دیدند دو پرتو در هر چرخش بود که در سال ۲۰۰۴ شناسایی شده بود، اما پرتوی قطب شمال این ستاره ضعیفتر میشد تا اینکه در سال ۲۰۱۶ کاملا ناپدید شد.
اخترشناسان سپس از یک مدل ۵۰ ساله برای مطالعه دقیق اطلاعات آن، استفاده کردند و پیشبینی کردند که خصوصیات قطبیسازی حاوی اطلاعات مربوط به هندسه تپاختر است. دادههای تپاختر این مدل را تأیید کرده و میزان انحراف را تنها با پنج درصد، عدم اطمینان نشان داد.
این نتایج با پیشبینی نظریه اینشتین، همسو بود.
“اینگرید استیرز” از دانشگاه بریتیش کلمبیا در ونکوور و از نویسندگان این مطالعه گفت: تپاخترها میتوانند میدانی برای انجام آزمایشهای گرانشی باشند که به هیچ روش دیگری امکانپذیر نیست. این یک نمونه زیبا از چنین آزمونی است. در نهایت این تیم مطالعاتی، احساس میکند، ۱۴ سال تحقیق و خیره ماندن به این تپاختر، ارزشش را داشته است.
“مایکل کرامر” مدیر و رئیس بخش تحقیقات فیزیک بنیادی موسسه نجوم رادیویی مکس پلانک گفت: تکمیل این آزمایش، خیلی طول کشید. متأسفانه این روزها نتایج باید سریع باشد، در حالی که این تپاختر چیزهای بسیاری به ما میآموزد، صبور بودن در قبال آن واقعا ارزش دارد.
جزئیات بیشتر این پژوهش در نشریۀScienceمنتشر شده است.
سایت علمی بیگ بنگ/ منبع:sciencealert.com
لینک کوتاه مقاله :https://bigbangpage.com/?p=87019
@salmanfatemi
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031