دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست:
تاثیر رژیم گیاهخواری بر رشد و تکثیر سلولهای عصبی(قسمت پنجم)
بحثی بیشتر روی نتایج قسمت چهارم:
در قسمت چهارم این سلسله مباحث، بیان شد در حیوانات- که در یک دوره زمانی زندگی میکنند- گوشتخواران مغز بزرگتری نسبت به گیاهخواران دارند ولی در مقایسه گوشتخواران و گیاهخواران- که در دوره ای مختلف زندگی میکنند- مشاهده میشود، مغز موجودات دوره های اخیرتر، بزرگتر است.
نکته مهمی در پس این کشف بزرگ است.
مغز، و ابزار هوش، بدون توجه به نوع غذای مصرفی، رو به رشد میرود. یعنی حتی اگر سیر حرکت موجودات در جهت گوشت خواری نباشد، در طول مسیر، نقشه حیات- که در قالب ساختار ژنتیکی است- هدفش رسیدن به ابزار هوش بزرگتر و تواناتر است.
مسیرهای مختلف و رژیم های غذایی مختلف، نهایتا و بی توجه به شرایط زندگی موجود زنده، به توسعه ابزار هوش می انجامد.
این مسیرهای مختلف- که به ابزار شناخت درک و نهایتا ابزار هوش میرسد- نشان میدهد، هدف از خلقت، رسیدن به شناخت بیشتر و ابزار شناخت و هوش است.
اگر گروهی از مسیرهای مختلف حرکت کنند؛ چند نفر از آنها راه بیشتر بپیمایند و گروهی در مسیر نزدیک تر حرکت کنند و نهایتا همه شان به تهران برسند، در مورد آنها چه خواهیم گفت؟
آیا عاقلی تصور خواهد کرد که همه آنها بدون تصادف و برنامه قبلی، به تهران رسیده اند؟!
(رسیدن خطوط تکاملی، مستقل به یک نتیجه:
ابزار هایی عالی یا تجهیزات مرکب و پیچیده مانند چشم و گوش، ابزارهایی هستند که حیوانات با وجود فاصله زیاد از هم، به آن رسیدهاند و از نقاطی جداگانه و با خطوط تکاملی کاملا مستقل، شروع به تکامل آن کرده اند، ولی به همان نتیجه رسیده اند.
مشخص کردن جایی با کمک صدا در خفاش و نیز در پرندگان زیتون(پرنده ای شبیه گنجشک در استوا که در غارها و مناطق مرتفع لانه سازی میکند)- که لانه خود را در غارهای شبه تاریک میسازد- و نیز در ماهیان بزرگ مانند نهنگ ها و دلفین ها- که در آب زندگی میکنند- وجود دارد و با اینکه آنها حیواناتی هستند- که کاملا با هم متفاوتند و محیط زندگی آنها متفاوت است- به یک نتیجه میرسند.
پس؛ چه واسطه انتقال موج ها هوا باشد- همانطور که در خفاش هست- و چه آب باشد- آنطور که در نهنگ و دلفین دیده میشود- ؛ چه أمواج فوق صوت باشد آنطور که در خفاش هست و یا امواج صوتی قابل شنیدن باشد- آنطور که در پرندگان زیتون هست- نتیجه ای که همه اینها به آن میرسد، یکی است و آن قدرت در به کارگیری امواج برای تعیین مکان و موضع است.
همچنین چشم اختاپوس از نظر ظاهری مشابه چشم ماست ولی از نظر تشریحی، به شکل بسیار زیادی، متفاوت است و الیافی- که سلول های نوری را با مغز مرتبط میکند- در ما روی سطح شبکیه حرکت میکند تا شبکه ای از الیاف را تشکیل دهد و عایقی در برابر هر نوع نور باشد؛ در حالی که در هشت پا، الیافی- که از سلول های نوری خارج میشود- رو به جلو نیست تا در پیشاپیش خود جلو برود و جلوی نور را بگیرد.
و تاکید میشود نقطه شروع تکامل چشم هشت پا، کاملا از نقطه شروع تکامل چشم ما متفاوت است و با این همه، تکامل در هشت پا و تکامل در ما به یک نتیجه میرسد و آن، چشمی تقریبا مشابه برای دیدن است یعنی دیدن، هدفی جزیی است که تکامل، هدفش رسیدن به آن است تا آنجا که مسیرهای تکاملی هرچند کاملا مختلف و شروع آن کاملا مستقل است، تکاملی که می شناسیم یعنی در زمان فعلی در نهایت، به یک نتیجه میرسد و حتی د. داوکینز این حقیقت را تایید میکند ولی توجه نمیکند وقتی آن را اثبات کرد، اثبات نموده است که تکامل، هدفمند است:
(از مواردی که احتمال آن بسیار اندک حتی غیر ممکن است آنکه یک حرکت مسیر تکاملی، به تنهایی دوبار ایجاد شود و به همان دلایل آماری به نظر میرسد، این، احتمال موارد مشابه را کم کند به گونه ای که دو خط تکامل از دو نقطه مختلف شروع، بتواند مشخصا به همان یک نقطه نهایی برسد
و این، شهادتی بر نیروی انتخاب طبیعی است که بسیار تلاش و خودنمایی دارد و وقتی بتوان بر نمونههای زیادی در طبیعت حقیقی دست یافت، در آن، به نظر میرسد خطوطی مستقل برای تکامل وجود دارد که از نقطه ابتدایی کاملا متفاوت می آید و به نظر میرسد در خود نقطه انتهایی، کاملا به هم میرسد.
و اگر به تفصیل بنگریم- و رنج آور است اگر چنین نکنیم- خواهیم دید این برخورد، کلی نیست و خطوط متفاوت تکامل، در نقاط تفصیلی بسیاری با اصول مستقل از هم، رنگ و شکل میگیرد.
چشمان هشت پا بسیار شبیه چشمان ماست ولی الیافی- که از سلول های نوری خارج میشود- در روبروی ناحیه نوری- آنطور که در ما هست- قرار نمیگیرد و چشمان هشت پا از این جهت، به شکلی معقول تر، برنامه ریزی شده است و این دو، به نقطه نهایی مشابه رسیده است در حالی که در ابتدا از نقطه ابتدایی کاملا متفاوت شروع شده اند و آنچه در حقیقت شکل میگیرد تفصیل هایی مانند اینهاست.(ریچارد داوکینز- ساعت ساز نابینا- ص137)
پس تکام
ل در جزیی مانند چشم، به نتیجه یا هدفی واحد میرسد با اینکه ابتداها متفاوت است و مسیرهای تکامل، مختلف است و داوکینز شگفتی خود را از این نتیجه یکتا، با وجود اختلاف در ابتداها و اختلاف در مسیرها، بیان کرده است(پس این، شهادتی بر قدرت انتخاب طبیعی است که بسیار خودنمایی دارد.)
بله شگفت زده میشود زیرا با وجود اختلاف در ابتداها و مسیرها، نتیجه یکی است ولی نمی خواهد اقرار کند، این نتیجه یکتا از مسیرهای مختلف، هدف واضح تکامل است؛ زیرا اعتراف او به هدف، اعتراف او به وجود خداست و او نمی خواهد به این نتیجه برسد حتی اگر واضح و روشن باشد.
(حداقل دو مجموعه از خفاش ها و دو مجموعه از پرندگان و ماهیان بزرگ دارای دندان هستند و در طیف کوچکتر، چندین نوع دیگر از پستانداران هستند که همه آنها طی صدها میلیون سال اخیر به شکل جداگانه به تکنولوژی شنوایی رسیده اند و ما راهی نداریم بقیه حیواناتی را بشناسیم که اکنون منقرض شده اند و آنها شاید زرافه های بالدار باشند! و این تکنولوژی هم به صورت مستقل تکامل یافته است)(ریچارد داوکینز- ساعت ساز نابینا-ص140)
(برای دوره طولانی اعتقاد داشتم خارپشت آفریقایی مانند خارپشت آمریکایی است ولی اکنون این اعتقاد هست گه آنها دو مجموعه هستند و پوست خاردار آنها به طور مستقل، تکامل یافتهاست و این تیغ ها برای هر دوی آنها به دلیل شرایط مشابه در دو قاره سودمند است.
چه کسی میتواند بگوید دانشمندان دسته بندی کننده حیوانات، بار دیگر نظر خود را در آینده تغییر نخواهند داد؟
چه اطمینانی بر علم دسته بندی کنیم، اگر برخورد در تکامل در موجه ترین تشابه فریبنده، این چنین، جعلی و قدرتمند است...)(ساعت ساز نابینا- ص358)
د. داوکینز تصور میکند در این حقایق، دلیلی بر قدرت انتخاب طبیعی وجود دارد، ولی متاسفانه دلالت قوی تر آن را نمیبیند که با وجود اختلاف در شروع و محیط آن، به یک نتیجه یا هدف میرسد، یا اینکه تکامل، هدفمند است.
آیا عاقلی میتواند چند چیز را ببیند که معلوماتی برای حرکت خود دارد و در مسیرهایی حرکت میکند که همه آنها را به نقطه ای می رساند و همه آنها بر دور آن جمع میشوند، سپس بگوید این چیزها هدفمند نیست و بگوید معلومات حرکتی- که حرکت آن را جهت دهی کرده است- به صورتی کور و بی برنامه و بی هدف، تغییر میکند؟
آیا میتوانیم از خود بپرسیم اگر حرکت جهش و تغییر ژن ها کاملا کور است و برای رسیدن به هدف، برنامه ریزی نشده است و انتخاب، هدفش رسیدن به اهدافی معین در دراز زمان نیست پس چگونه این معلومات، همه را در زمانی- که مسیرهای تکاملی آنها کامل شده است- به همان نقطه رسانده است؟
احمد حسن- کتاب توهم بی خدایی- ص257)
برنامه هدفمند ژنها از کشفیات جدید دانشمندان عرصه ژنتیک است و این برنامه و هدف- هر چه بگذرد- آشکارتر و نمایان تر خواهد شد. آن زمان که روز روشن شود و پروردگار آشکارا خود را بنمایاند، نزدیک است ولی در آن روز، آن کسانی بهره خواهند برد که در دل تاریک شب، آرام ننشستند.
(مکانیسمی- که سرعت های تشدید شده جهش را هدف میگیرد- بر ژنهایی است که باید جهش پیدا کند تا با شرایط استرس زا مقابله کند و اینها ممکن است طی تکامل انتخاب شده باشد.(این مکانیسم بر ژنهایی است که از تاثیر شرایط استرس زا جلوگیری کند. و این هم نشان دهنده فرایند و برنامه ای آگاهانه و هوشیارانه در ساختار ژنتیکی ماست که با شرایط استراس زا مقابله می کند).
مدارک مستقیم- که سرعت های افزایش یافته رونویسی را با افزایش جهش موضعی در بازهای جفت نشده SLSها مرتبط میکند- اخیرا در E. Coli. به دست آمده است.
در اینجا مدارکی به دست آمده است که بازهای با قابلیت جهش بالا در P53 به صورتی منحصر به فرد، مستعد به جهش هستند و این، همراه با محل و موقعیت آنها در SLSهای با انرژی منفی بالاست.
نتایج : جهش های ناشی از استرس درE. Coli.
تشدید مارپیچ و تشدید موتاسیون به صورت موضعی، باید به عنوان نتیجه افت ناشی ازگرسنگی و فعالیت رونویسی رخ دهد. برای آزمودن این فرضیه، جهش ها در ژنهای خاموش شده باکتری گرسنه، آنالیز شد و با جهش سلول هایی- که زیر استرس نیست- مقایسه گردید. برنامه کامپیوتری چین های دی ان ای استفاده شد تا SLSهای پایدار از نظر ترمودینامیکی و انرژی های آزاد منفی چین خوردگی های هر زنجیر نوکلئوتید، مورد آنالیز را نشان دهد. هر چه میزان انرژی منفی بیشتر باشد، SLS پایدارتر با احتمال بیشتری شکل میگیرد و مناطق ایست را ایجاد میکند.
با برنامه zucker قطعات nt30 و 40 و 50 چین دار و سازماندهی شد و چین های 30NT بیشترین ارتباط اختصاصی را با حداکثر میزان انرژی منفی در حضور هر نوکلئوتید جهش یافته در ژن مهار شده دارد.
میزان انرژی منفی بالا به علت میزان پایداری ریشه ها است و لزوما حضور باز قابل جهش را نشان نمیدهد. برای پیش بینی قابلیت جهش باز، همچنین لازم است میزانی را- که ب
از
طی رونویسی به صورت جدا جفت نشده است- بدانیم پس برنامه ما موارد زیر را محاسبه میکند: 1- درصد چین ها که در آن، هر باز جفت نشده است 2- اندکس قابلیت جهش(mutatability index MI) برای هر باز- که به عنوان یک مقدار خالص محاسبه میشود.
این ایندکس، میزان فرکانس جهش بازها را در SLS پیشبینی شده، بیان میکند. بالاترین دلتا جی منفی بالاترین میزان پایداری را به یک چین دی ان ای میدهد که دارای بازهای جفت نشده است. اهمیت اصلی به ساختاری داده میشود که باز برای بیشترین زمان ممکن در معرض آسیب است پس بیشترین احتمال جهش را دارد. بازهای قابل جهش در ژنهای خاموش، ترجیحا در SLS های با انرژی منفی بالا قرار دارد و این در مقایسه با بازهای قابل جهش است که تحت استرس نیستند.(باز قابل جهش، در زنجیره حلقوی بنیادین پایدار، از جهش ها می کاهد و این، میتواند یک مکانیسم حفاظتی در برابر جهش های زیاد و نامناسب باشد)
http://cancerres.aacrjournals.org/content/62/20/5641#fn-4
(حقیقت، آن است که تفسیر علمی زندگی زمینی وجود خدا را اثبات میکند و برعکس نیست، زیرا اگر در نظریه تکامل(نشوء و ارتقا) دقت شود، خواهیم دید عبارت است از فرایند اجرای نقشه ژنتیکی قانونمند و هدفدار.
و این، سبب میشود نظریه تکامل، نشانه ای از قانونگذاری هدفمند باشد.
و در نتیجه نظریه تکامل نه تنها با دلایل عقلی ای- که قرآن برای اثبات وجود خدا مطرح میکند و به خصوص دلیل(صفت و ویژگی اثر نشان دهنده صفت و ویژگی موثر است)، در تعارض نیست، بلکه کاملا با آن موافق است.
📖 كتاب وهم الإلحاد ـ أحمد الحسن - صـ194.
www.almahdyoon.co
@salmanfatemi
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031