ابزار بقای موجود زنده از نخستین همانند سازها تا مغز، از مغز تا ابزارهای بقای ویروس کرونا(قسمت شانزدهم)
(از نظر جبرگرایان ژنتیکی، مغز ابزار زیست شناسی مشخصی است که کیفیت عمل آن، رفتارهای قابل مشاهده و حالت های فکری یا برداشت ما را از آن رفتارها، به وجود می آورد...)(ریچارد داوکینز، ژن خودخواه، ص336)
(به باور من، اخیرا نوع جدیدی از همتاساز روی سیاره ی ما پیدا شده و در چشم ما، چشم دوخته است. این همتاساز- که هنوز دوران طفولیت خود را میگذراند- با خام دستی در سوپ آغازین، غوطه ور است اما تغییرات تکاملی آن با سرعتی که دارد ژن قدیمی را نفس نفس زنان، پشت سر گذاشته است و به پیش میرود.)(ریچارد داوکینز، ژن خودخواه، ص313)
(در ما این توان هست که در صورت لزوم، در برابر ژنهای خودخواهی- که با آنها به دنیا آمده ایم- و در مقابل میم های خودخواهی- که مغز ما را شستشو میدهند- بایستیم. حتی میتوانیم در مورد راه پروراندن ایثارگری ناب- یعنی چیزی که جایی در طبیعت ندارد؛ چیزی که هرگز در تمام تاریخ جهان وجود نداشته است- صحبت کنیم.
ما همچون ماشین ژن ساخته شده و مانند ماشین میم، فرهنگی شده ایم اما این توان در ما وجود دارد که در برابر سازندگانمان قیام کنیم. در تمام زمین تنها ما هستیم که میتوانیم در برابر خودکامگی این همتاسازان خودخواه، بایستیم.)(ریچارد داوکینز، ژن خودخواه، ص 323)
اقرار به قدرت حرکت انسان بر خلاف ژنهای خودخواه، اعتراف جالبی از طرف ریچارد داوکینز است، ولی اگر وجود ما چیزی جز محصول ژن های خودخواه مادی نیست چگونه میتوان در برابر وجود خود، قیام کرد؟ چگونه همتاسازان(همانندسازها)، می توانند وارد ساختاری شوند که با طبیعت آنها متمایز است؟ و آیا بدون نیرویی جداگانه، میتوان برخلاف موج، شنا کرد؟
(یک قایق نمیتواند بدون پاروزن، برخلاف جریان آب خروشان- که همه چیز یعنی همه هستی به جز انسان را با خود میبرد- حرکت کند و پارو زدن، بدون وجود یک پاروزن، محال است. ...ناگزیر ما باید وجود پاروزن را بپذیریم و به آن، معترف شویم زیرا وجود اثر آن- که عبارت است از حرکت ما برخلاف جریان سهمگین و طغیان ما علیه ستمگری و خودخواهی ژنهایمان- به روشنی بر ما ثابت شده است.
بدیهی است منظور ما از پاروزن، خدا نیست بلکه این پاروزن میتواند نفس یا روح باشد و قطعا اثبات آن، راهی برای اثبات جهان معنی و به دنبال آن، اثبات وجود خداست.
ولی چرا ما نفس را با چشمان خود نمیتوانیم ببینیم؟
دلیلش ساده است: زیرا نفس در عالم دیگری غیر از جهان جسمانی مادی است که ما در آن به سر می بریم.
اما آن نفس چگونه میتواند روی بدن ما تاثیر بگذارد؟
تفسیر علمی این موضوع، حداقل از طریق نیروهای عبور کننده بین کیهان ها- که در فصل ششم توضیح داده میشود- امکان پذیر است. این امکان- که یک جهان بر جهان دیگر تاثیر بگذارد و یا موجودات یک جهان بر موجودات جهان دیگر بدون تماس حسی مادی، تاثیر بگذارند- وجود دارد. از این راه میتوانیم نحوه ی تاثیرگذاری عالم نفس ها را بر این جهان مادی درک کنیم.)(احمد الحسن، توهم بی خدایی، ترجمه فارسی ص323)
از ژنها به عنوان نقشه حیات تا مغز و از مغز تا تطابق های فرهنگی(میم فرهنگی)- که در حقیقت تلاشی برای حفظ حداکثری خودخواهی ژنتیکی در محیط تضادهای موجود در عالم مادی و ژنهای خودخواه است- راهی خیلی متمایز طی نشده است بلکه فرایند تفکر و اندیشه و تحلیل، قدرت بیشتری را برای حفظ ژنها یافته است: در این عرصه جدید، شاید قانون جنگل از شکل دریدن قربانی توسط شیر و پلنگ، خارج شده باشد ولی قانون جنگل نوینی خودنمایی میکند که این بار در قالب نقشه ریزی و پیش بینی و تحلیل است.
در این عرصه، هوش مصنوعی ای هم خودنمایی میکند که میلیون ها برابر مغزهای ما تحلیل میکند واطلاعات را ذخیره میکند و حتی میتواند همانند سازی کند؛ آن هم با سرعتی بسیار شگفت که اصلا به وسیله مغزهای ما قابل تصور نیست. میم داوکینزی امروز وارد عرصه کامپیوترهای کوانتومی هوشمندی میشود که سرعت و شدت انتقال آن بسیار بیشتر از میم های فرهنگی قدیمی است.
ولی آیا ادامه این فرایند، به قدرت خاص انسان در حرکت بر خلاف موج گیج کننده عالم مادی، منجر خواهدشد؟!
پیشرفت کنونی این عرصه نوین، میتواند سرعت بشریت را در همه زمینه ها بیشتر و بیشتر کند. بله همانطور که میتواند قدرت انسان را در رویارو شدن با ژن های خودخواه دیگر، بیشتر و بیشتر میکند و با شناسایی قوانین موجود در ژن ها و تحلیل هوشمند و ساخت واکسن های نوین، به مبارزه با عوامل بیماری زا بپردازد؛ میتواند با سهل انگاری و یا بگوییم نادانی حتمی انسان نسبت به توازن های موجود در اجزای کیهان(اجزایی که برخی از آنها اصلا در قالب آزمون های مرسوم عالم مادی نیست و در قالب جهان دیگر با قوانین دیگری میگنجد!)، با زدودن قدرتمندتر چرخه های زیستی و از میان بردن زیستگاه ها، به نابودی بسیاری از میزبان های واسطه ای بپردازد که در نبود آنها عوامل خطرناک بیماری زا نمایان میشوند.
نزاع مداوم و حیرتی- که در تنظیم کردن موازنه ها دراجزای کیهان وجود دارد.
هوش، قدرت زدودن عوامل نمایان درگیر با ما را می دهد
و زدوده شدن این عوامل عیان با هوشی- که طبیعتا محدود است(چه هوش طبیعی و چه هوش بهینه شده با تکنیک های هوش مصنوعی)؛ زدوده شدن این عوامل عیانی- که گاهی خودشان مانعی بر عوامل پنهان درگیر با ما هستند- سبب گسترش عوامل پنهانی میگردد و کشف برخی از آنها اصلا ساده نیست.(کشف ویروس ها و عوامل بیماری زای بسیار ریز به حدود ابتدای قرن گذشته میرسد و مدیون روش های پیچیده کشف ریزساختارها است و آنچه امروز بر ما مخفی است، بسیار بیشتر خواهد بود.)
کشف واکسن در برابر عوامل بیماری زای آشکار، هرچند درکوتاه مدت باعث زدوده شدن این عوامل میشود ولی در این نزاع مداوم و ایجاد جهش های پی در پی، ژن های جدید تثبیت میشود و عوامل درگیری جدیدی را ایجاد میکند که واکسن های قبلی ما بر آنها بی تاثیر بوده است
و گاهی حتی زدودن عوامل پیدای مشخص، باعث زدودن رقیب عوامل پنهان نامشخص میشود. این نزاع همیشگی در همه اجزای کیهان ماست و حفظ این توازن ها هیچگاه برای بشر، آسان نبوده است.
نمونه جدید این نزاع، نسل های جدید ویروس کرونا در انگلستان و آفریقای جنوبی
آنتی بادی های خنثی کننده علیه SARS-CoV-2 spike در هر دو مدل انسانی و حیوانی، باعث محافظت در برابر عفونت میشود. ولی برخی کرونا ویرس های انسانی جهش هایی را پیدا می کنند که ایمنی ناشی از آنتی بادی خنثی کننده را از میان می برد. این جهش های آنتی ژنی به وسیله انتخاب مثبت جهش ها در خار ویروس- به خصوص در مناطقی که درگیر اتصال گیرنده میشوند- رخ میدهد.
برای بررسی جهش های آنتی ژنی ویروس، مهم است بدانیم کدام جهش های ویروس بر ایمنی آنتی بادی پلی کلونال، تاثیر گذار است. هنوز مشخص نیست چگونه جهش هایی که از آنتی بادی های منوکلونال خاص، فرار میکند بر پاسخ پلی کلونال آنتی بادی- که به وسیله واکسن یا عفونت ایجاد میشود- تاثیر گذار است.
مطالعه ای نشان داد جهش های منفرد در بخش اتصال به گیرنده خار ویروس receptor-binding domain (RBD) or N-terminal domain (NTD) میتواند خنثی سازی ویروس را با سرم های پلی کونال حاصل از عفونت قبلی یا واکسن، تا ده برابر کاهش دهد. تمرکز این مطالعات روی RBD بود زیرا مطالعات قبلی نشان داد، آنتی بادی های این منطقه، نقش اصلی را در خنثی سازی ویروس دارند. برخی جهش ها- که اتصال آنتی بادی سرم را کاهش میدهد- خنثی سازی ویروس را هم تا ده برابر میکاهد(این حالت بیشتر در ویروس های جدید آفریقای جنوبی و برزیل، دیده شده است).
محلی- که جهش ها بیشترین تاثیر را بر اتصال و خنثی سازی ویروس دارد- E484 است. این محل، متاسفانه جایی است که جهش در آن، بسیار در نسل های جدید ویروس کرونا دیده میشود؛ شاید چون با آنتی بادی هایی شناسایی میشود که از ژنهای زنجیره سنگین، استفاده میکند که در میان آنتی بادی های ضد RBD معمول است.
جهش های RBD، باعث تغییرات اتصال آنتی بادی سرم در گذر زمان، طی تغییرات و بلوغ سیستم ایمنی فرد میشود. ایمنی با آنتی بادی پلی کلونال علیه RBD مشابه آنفلوانزا مورد تمرکز و توجه است ولی در موارد دیگر(نسلهای قبلی ویروس کرونا) به صورت وسیعتری RBD را هدف قرار میدهد که تاثیرات یک جهش منفرد را کاهش دهد.
متفاوت و متمایز بودن تاثیرات آنتی ژنی جهش های RBD، نشان میدهد ایمنی افراد متفاوت، با جهشهای ویروس، به صورت متفاوتی تحت تاثیر قرار میگیرد.
این، همچنین پیشنهاد می دهد کار مهم پژوهش های آینده، شناخت این مطلب است که جهش های ویروسی چگونه بر ایمنی ناشی از واکسن، تاثیر می گذارد و نیز برای استفاده از این اطلاعات برای طراحی واکسن هایی است که علیه جهش های آنتی ژنیک ویروس، توانمند باشد.
https://www.biorxiv.org/content/10.1101/2020.12.31.425021v1.full
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031