منبع هوشیاری در کجاست؟ قسمت هشتم
آنچه ناظر هوشمند از بیرون جعبه ها و صندوق های کیهان می بیند، با آنچه در درون جعبه و صندوق جریان دارد متفاوت است و این تفاوت، وابسته به عوامل متعددی است: از جمله عوامل دخیل در تصویربرداری و عوامل موثر در ظرف نگاه بیننده
{برای خودآگاهی، تو باید فیدبک(بازخورد)داشته باشی.
هوشیاری، بازخورد بین جهان بیرونی و جهان درونی است.(درک محیط اطراف و تعیین مرزهای بین خود و بیرون از خود و واکنش مناسبی که بتواند به حفظ تعادل بین نیروهای دورن و بیورن کمک کند.) این پایه ی همه چیز است.(همه چیز برای بقا نیازمند به ایجاد تعادل بین بیرون و درون است حتی جامدات مانند سنگ، لازم است برای حفظ حالت فیزیکی خود، در برابر نیروهای دیگری که از بیرون وارد میشود، باید جاذبه ی درونی محکمی داشته باشد.)
بنابراین همه چیز، هوشیار است. همه چیز، در حال بازخورد اطلاعات به خلا است و خلا آن را دوباره بازخورد میدهد. مقدار نیرویی که تو میتوانی به سیستم، صادر کنی مستقیما در ارتباط با میزان مقاومت تو در مورد میزان اطلاعاتی است که میتواند بیاید.میزان تاثیر گذاری تو بر کیهان به اندازه ی مقاومت در وجود تو است.}(نسیم هرمیان: محقق و پژوهشگر و بنیانگذار بنیاد ResonanceScience.org)
نقش مهم تئوری IIT، در شناخت اهمیت مکانیسم های فیدبک(بازخورد) برای کنترل رفتار در سیستم های زنده و مکانیکی است.
سیستم های فیدبک، خود ارجاع هستند و یک بخش سیستم بر بخش دیگر تاثیر می گذارد و این تاثیر، دوطرفه است. چنین سیستم هایی مستعد تولید رفتارهایی است که خصوصیت غیر قابل کاهش سیستم به عنوان یک کل هستند. یک نمونه ی فیدبک، ویدیو در زمانی است که دوربین ویدیو در یک مونیتور- که تولیدی دوربین را نشان میدهد- تمرکز کند...وقتی به صورت درست قرارداده شود مانیتور در ابتدا یک تصویر تونل مانند را نشان میدهد که به صورت خودبخودی به یک الگوی نیمه پایدار و پیچیده از تنوع و زیبایی شگفت، تبدیل میشود. چون این یک فرایند محقق شده ی انرژی است ما میتوانیم به دنبال استدلالی که داده شد نتیجه بگیریم چیزی وجود دارد که ممکن است از چشم انداز درونی، یک سیستم فیدبک ویدیویی در اوج شکوفایی باشد.(دوربین ویدیویی که برتصویر خود مینگرد! و این، تصویری است که خود دوربین از واقعیت بیرونی گرفته است یعنی به جای آنکه این ویدیو بر واقعیت بیرونی بنگرد بر تصویر واقعیت بیرونی مینگرد.
همین حالت در مشادهده های ما هم وجود دارد. آنچه مغز به آن مینگرد، تصویری است که دوربین چشم ما از فضای بیرون گرفته است. یعنی مغز ما بر تصویری از واقعیت مینگرد به جای انکه بر خود واقعیت، نگاه کند. همین نگاه بر تصویر، از سطح مغز هم فراتر میرود. یعنی ذهن ما آنچه از تصویر بازسازی شده از مغز میبیند، خود واقعیت بیرونی نیست. این فرایند مشاهده بر تصویر، تا بالاترین مراتب نگاه، بالا میرود؛ مثلا حضور شاهد و بیننده در جهانی فراتر از عالم ما نه فقط تصویر جلوه گر شده از کیهان ما را میبیند بلکه ابعاد مشاهده شده توسط این ناظر، متفاوت از واقعیت این ابعاد از دید ناظر درون عالم ما است.
نگاه از درون مجموعه، مانند نگاه از بیرون مجموعه نیست. آنچه ناظر بیرونی میبیند، تصویری از واقعیت درون مجموعه است که در ظرف نگاه بیننده درک میشود و این فرایند ادامه می یابد. آنچه ناظر از بیرون جعبه ها و صندوق های کیهان می بنید، با آنچه در درون جعبه و صندوق جریان دارد متفاوت است و این تفاوت، وابسته به عوامل متعددی است: از جمله عوامل دخیل در تصویربرداری و عوامل موثر در ظرف نگاه بیننده و...)
ولی ویدیو، هوشیار نیست و تشبیه ویدیو با ذهن، فقط برای نزدیک کردن مطلب است وگرنه ذهن، فقط به ویدیوی دوربین نگاه نمیکند بلکه در ذهن بلند انسانی، هر ویدیو، تصویری برای دوربین دیگری است که از زاویه ای فراتر بر تصویر مینگرد.
جرالد ادلمن پیشنهاد داد که خود تجربه، با فعالیت درون قشری با ورود مجدد، مشخص میشود.(ورودهای مجددی از واقعیتی یکسان در پیش ناظری متفاوت) مغز انسان در مقایسه با سیستم ویدویی به صورتی غیرقابل تصور رفتار و پیچیدگی بیشتری دارد که قابل تجدید و بازگشت است. با اینحال اصل زیربنایی ممکن است، مشابه باشد.
فیدبک ویدیویی ایجاد میشود چون سیستم به عنوان یک حلقه مشاهده کننده ی خود عمل میکند و به صورت سازماندهی شده است. اگر ما تصور کنیم فعالیت بازگشتی در مغز هم نوعی از حلقه ی مشاهده کننده ی خود است- که پردازش ها در قسمتی از مغز بر پردازش در قسمت های دیگر تاثر می گذارد و هم از فرایندهای موجود در بخش های دیگر تاثیر میپذیرد- ما می توانیم با نوعی از الگو- که در مغز منشا می گیرد و مشابه چیزی است که در فیدبک ویدیویی مشاهده میکنیم- رویارو شویم.
این الگو با فعالیت الکتروشیمیایی در میان نورون ها و نوروترانسمیترها سازماندهی میشود و از طریق مدارهای عصبی بازگشتی عبور داده میشود.(خود نورون ها در یک سطح نیستند. مثلا فعالیت نورون های ساقه ی مغز، در سطحی پایین تر از فعالیت نورون های قشر مغز است. در اینجا هم میتوانیم اینطور تصور کنیم که پیام منتقل شده از نورون سطح پایین، عین تحریکی نیست که بر این نورون وارد میشود. پیام رسیده به نورون دوم در سطحی بالاتر، تحریکی است که در ظرف نورون اول ساخته شده است و در حد ادراکی گیرنده های نورون دوم، به وسیله ی آن دریافت میشود. همین نورون، تحریک دریافتی را به شکل خاصی که در توانش هست، برای نورون سوم پردازش میکند و ... )
چیزی که شباهت دارد و محتمل است مغزی است که به این روش، سازماندهی شده است و و نحوه ی اجرا و کار آن با نظم متفاوتی در مقایسه با مغزی با یکپارچگی کاهش یافته در خواب بدون رویا و یا زیر بیهوشی انجام میشود.
سیستم فیزیکی دیگری تا جایی که ما میدانیم چنین ظرفیتی را برای فرایند بازگشتی پیچیده(تمایز یافته و یکپارچه شده) مانند مغز انسان ندارد و آن، سازماندهی دینامیکی است که در زمانی که ما بیدار و هوشیار هستیم به اوج خود میرسد و این در بخش هوشیاری و سازماندهی پردازش انرژی درمغز بیان شد. وقتی پردازش های انرژی درمغز ما در سطح ویژه ای از ساماندهی ارجاعی و دینامیکی یا فعالیت مناسب ارجاعی درون قشری کار میکند ما کاری را انجام میدهیم که از نظر درونی ممکن است چیزی را انجام دهد که از نظر درونی ممکن است چیزی را انجام دهد که ممکن است... و این به طور مداوم به سمت عقب بر میگردد.(نگاه از دوربینی که تصویر دوربین قبلی را میبیند) به عبارت دیگر چیزی هست که از نظر درونی ممکن است سازماندهی خاصی از تمایزها و تفاضل های محقق شده را در مغز هوشیار، انجام دهد.
برخی توضیحات دکتر سلمان فاطمی نورولوژیست
با ما همراه باشید
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031