منبع هوشیاری کجاست؟ قسمت بیست و پنجم
هوشیاری انسان شامل جمع همه ی تجربیات حسی و تبدیل آن به یک واقعیت یگانه است. در اینجا برخی تئوری ها وجود دارد که برای توضیح هوشیاری انسان، وضع شده است:
1- تئوری یکپارچه ی اطلاعات: این تئوری بیان می کند هوشیاری سیستمی پیچیده از یک پارچه کردن ها و ارزیابی ها است. این تئوری جدید پیشنهاد میدهد هوشیاری انسان، محصول جانبی انتروپی است. انتروپی توضیح میدهد چگونه هر سیستم مشخصی به تدریج از نظم به بی نظمی میرود.
ولی چگونه انتروپی مرتبط با ذهن ماست؟
انسان ها در زمانی که هوشیارند در مقایسه با زمان خواب، سطوح بالاتری از انتروپی را دارند. این، نشان میدهد هرچه طرحبندی و الگوی نامنظم ذهن، بیشتر باشد یک نفر هوشیارتر است و بیشتر در کنترل قرار میگیرد.
در این تئوری، حس هوشیاری ما از جهان، مانند یک جریان پیوسته و غیرمنقطع، حس میکند ولی در تئوری پاره ی زمانی پیشنهاد میشود هوشیاری فرایندی دو مرحله ای است.
2- تئوری پاره ی زمانی: این تئوری بیان میکند، در ابتدا ما داده های دریافتی را در الگوی غیر هوشیار پردازش می کنیم سپس ما به وضعیت آگاهی حسی منتقل می شویم ولی این دوره های هوشیار در تکه ها یا در پاره هایی زمانی، رخ میدهد.
در حقیقت فرایند کلی بین پردازش و آگاهی برای حدود 400 میلی ثانیه طول میکشد. چگونه میشد اگر ما می توانستیم این تاخیر زمانی را برداریم؟ این میتواند به معنی ایجاد موجودی انسانی با آگاهی فوق العاده شود.(انسان دارای ابرآگاهی و ابرهوشیاری!
امروز در تئوری کوانتومی هوشیاری و در هم تنیدگی کوانتومی، انتقال اطلاعات با سرعتی بی نهایت و به صورت همزمان بدون توجه به فاصله ها ممکن است. در این تئوری، انسان نه مقهور ابعاد و فاصله های کیهانی بلکه، مسلط بر ابعاد و به عبارتی بیرون کشنده ی واقعیتی از میان دیگر واقعیت های موجود است. در این تئوریمراجعه شود به ادامه مطلب قسمت 7 هوشیاری انسان، محدود به ابعاد نیست بلکه سطح هوشیاری انسان است که ابعادی را برای کیهان تعریف می کند)
3- تئوری تک نورون: این تئوری بیان میکند سلول های مغز، هوشیار هستند. هر نورون منفرد در حقیقت تا حدی سطحی از هوشیاری دارد و میتواند داده ها را در وضعیت هوشیار، جذب کند و انتقال دهد. این ارتباط بین نورون ها است که سبب هوشیاری انسانی میشود. (این تئوری هرچند واقعیتی را بیان میکند و آن، هوشمندی همه ی اجزای کیهان از جمله نورون ها است ولی باید توجه کرد هوشمندی، مساوی با هوشیاری نیستتوصیه می شود به مقاله یمنبع هوشیاری کجاست؟ قسمت یازدهمدرهمین کانال مراجعه شود.. مطالعات جدید نشان میدهد هوشیاری انسان، محدود به نورن ها و مغز نیست. جنبه های هوشیار انسان- که تحت تاثیر زمان و مکان قرار نمی گیرد- و رویاهایی- که فراتر از ابعاد کیهان مادی است- و ... مطرح میکند هوشیاری انسان در جایی بیرون از مغز مادی است؛ چه برسد نورونی که بخش بسیار ریزی از میلیاردها نورون مغزی است.
کشفیات جدید دانشمندان- که دیدی متفاوت از مغز و نورون ها و سازمان دهی آنها ارائه میدهد به گونه ای که این دیدگاه ها بسیار متفاوت از دیدگاه سنتی در مورد مغز و نورون است- نشان میدهد آگاهی و درک انسان، می تواند جنبه های کاملا متفاوتی را از مغز مادی انسان کشف کند.
عبارتمغز و سلول عصبی=نورونعبارتی در حال توسعه و ارتقا است که با پیشرفت علوم و تکنولوژی به خصوص تکنولوژی های تصویر برداری رزونانس(MRI) میتواند کاملا دگرگون شود. این پیشرفت ها امروز تا آنجا پیش رفته است که اساسا قدرت اراده و تصمیم گیری انسان را از مغز سلب کرده و حتی به دیدگاه جبر بیولوژیک انسان، رسیده است. مطالعات آینده چیزهای بیشتری را هم ممکن است نشان دهد. توصیه میشود به کتاب: ریشه های اخلاق انسان نوشته ی دکتر توفیق مسرور مراجعه شود)
4- تئوری دیگری پیشنهاد میدهد هوشیاری مانند حافظه ی کامپیوتر عمل میکند که میتواند یک تجربه را پس از آنکه رفته است بازآوری و نوسازی کند. فعالیت بازپخش اطلاعات از بانک حافظه ی مغز، چیزی است که هوشیاری را نمایندگی میکند.
5- تئوری فضای کاری جامع، توضیح می دهد چرا هوشیاری به صورت وسیع تری کار میکند. این تئوری کوشش میکند ارتباط هوشیاری را با فرایندهای عمومی هوشیار مانند توجه و تصمیم سازی توضیح دهد.
چه زمانی انسان ها هوشیارند و هوشیاری را ایجاد می کنند؟
با وجود اینکه پایه ای ترین جنبه ی وجود ما هوشیاری است، به ندرت از جنبه ی تکامل بررسی شده است.
6- تئوری الگوی توجه، پیشنهاد میدهد که هوشیاری صفتی تکاملی است. هوشیاری به عنوان یک راه حل برای یکی از چالش های پایه ای که درابر سیستم عصبی ماست ایجاد میشود. اطلاعات بسیار بسیار زیاد به طور مداوم در مغز ما جریان می یابد تا به طور کامل، پردازش شود. بنابراین مغز یک فرایند پیچیده را در طی تکامل ایجاد کرده است تا اطلاعات و داده ها را فیلتر، پردازش و ترجیح دهد. هوشیاری نتیجه ی نهایی این زنجیره ی تکاملی است. ما اخیرا هوشیاری را به عنوان یک محصول از سلول های عصبی در حال آتش می فهمیم. (تئوری الگوی توجه، اشاره میکند مغز ما بر اساس نیاز، اطلاعات را برمیگزیند و پردازش میکند. پردازش اطلاعات و داده ها به وسیله ی مغز، بر اساس نیاز، هرچند توجیهی خوب برای پردازش و گزینش اطلاعات حسی موردنیاز برای بدن مادی است، در توجیه هوشیاری انسان به عنوان خودآگاه او- که همیشه ثابت و پایدار است و تحت تاثیر میزان داده ها و نوع آن قرار نمی گیرد- ناتوان می باشد.
این تئوری بیشتر از آنکه به هوشیاری توجه کند، به هوشمندی به عنوان قدرت دریافت اطلاعات مفید و پردازش آن و عمل ایده آل بر اساس این اطلاعات می پردازد و این فرایند، به دلیل مزایای تکاملی ایجاد شده است.
هوشمندی، متفاوت از هوشیاری است. هوشمندی عبارت است از درک درست و مناسب اطلاعات و عمل ایده آل به این داده ها.
این عمل ایده آل در شرایط متفاوت و موقعیت های مختلف، تعریف جداگانه ای خواهد داشت. مثلا هوشمندی شما در مورد نیازهای جسمی خودتان، می تواند کاملا متفاوت از هوشمندی شما در عرصه ی اجتماع، باشد. در جنبه ی فردی، ممکن است هیچ محدودیتی بر رفتارهایی- که دلمان میخواهد- وجود نداشته باشد ولی وقتی در جامعه، زندگی می کنیم اعمال همه ی درخواست های فردی، ایده آل نخواهد بود زیرا میتواند منجر به مجازت های اجتماعی و بی بهره شدن فرد از همکاری اجتماعی شود.
حتی ایده آل در محیط جامعه، دریافت همه اطلاعات موجود در آن- که میتواند در موارد بسیاری باعث اضطراب و پریشانی فرد و باعث اختلال در زندگی روزانه او شود- لازم نیست؛ بنابراین هنر و هوش فرد در چنین محیط هایی، فیلتر کردن داده ها و اطلاعات مزاحم و بی ثمر و تمرکز بر داده های سودمند و مفید برای اوست. فیلتر کردن صداهای ناهنجار و مزاحم، هنر زندگی در محیط های اجتماعی است و این هوشمندی، فراینید تکاملی در جهت بهبود زندگی ما و متفاوت از هوشیاری استو هوشیاری پایه و اساس دریافت همه ی اطلاعات؛ چه سودمند و چه زیانبار است و تحت تاثیر این فیلتر کردن ها و هوشمندی ها نیست بلکه پایه ی هوشمندی و ادراک و حس ماست .
از این رو امروز میبینیم از نظر دانشمندان علوم اعصاب و روانشناسان، هوشمندی و هوش، یک حقیقت واحد نیست بلکه تعریف ها و دسته بندی های متفاوتی دارد در حالی که هوشیاری، در سطحی پایه ای تر عمل می کند و منفرد است.)
7- یک تئوری کوانتومی جدید پیشنهد میدهد هوشیاری در عرصه ای جای دارد و در بعد دیگری مغز ما را احاطه میکند. بر اساس این تئوری، ذهن های ما داده ها را از بیرون مغز می گیرد و آن را در فرایندی فوق العاده سریع به نام در هم تنیدگی کوانتومی با مغز مرتبط میکند. در هم تنیدگی کوانتومی، پدیده ای است که به نظر می رسد در آن، ذرات در فاصله های دور، با هم در ارتباط هستند.
وقتی رخدادی بر یک ذره اعمال میشود تغییرات مرتبطی بر دیگر ذرات به طور همزمان رخ میدهد. اگر هوشیاری ما بتواند به این روش با مغز واکنش نشان دهد میتواند یک مرحله به سوی توضیح سرعت فرایندهای ذهنی باشد.(ویژگی مهم این تئوری، اعتقاد به سطح بالاتر هوشیاری و تسلط آن بر هوشمندی و نوع نگاه ماست. انسان با کمک سطح هوشیاری خود میتواند، واقعیتی های متفاوتی را ازکیهان انتخاب کند و با کمک هوشمندی خود، گزینشی سودمند را در میان این مشاهدات و نگاه ها در سطحی متفاوت، انجام دهد. )
ویدیو از دانشگاه آمستردام
برخی توضیحات دکتر سلمان فاطمی نورولوژیست
https://www.youtube.com/watch?v=UtB3QblkQL0
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031