جستجوی هوشیاری در مغز، مانند جستجوی سخنگو در رادیو است
منبع هوشیاری کجاست؟ قسمت سی ام
حس و ادراک- قسمت بیست و پنجم
هوشیاری، قدرت توجه و ادراک و حس ماست و چون حس و ادراک، مراتب متفاوتی دارد، هوشیاری هم دارای مراتب متعددی است.
دو عبارت هوش و هوشیاری را تعریف مجددی کنیم:
هوشیاریConsciousness : آگاهی نسبت به وجود بیرونی و درونی است و به نظر، واضح و ساده است ولی عمق تعریف آن یکی از اسرار آمیزترین تعریف هااست، شامل برخی تجربه ها، شناخت یا احساس است و گاهی برابر با ذهن، معنی میشود و میتواند آگاهی یا خودآگاهی باشد که به طور مداوم تغییرمیکند یا نمی کند.
هوش Intelligence تعریف های زیادی دارد: توانایی برای منطق، درک، خودآگاهی، یادگیری، دانش احساسی، استدلال، تصمیم گیری، ابداع، تفکر خلاق، و حل مساله. به طور عامتر میتواند به عنوان توانایی برای درک و نتیجه گیری اطلاعات یا حفظ آن به عنوان دانش قابل استفاده برای رفتارهای سازگار کننده در یک محیط با موضوع، توصیف شود. در تعریف ساده تر میشه گفت هوش، قدرت درک محیط و واکنش مناسب برای سازگاری با محیط هست.
به نظر می رسد، هوشیاری سطح متفاوتی در مقایسه با هوش داشته باشد. مانند تعریف های دیگری چون حیات و زندگی برای یک حیوان و یک انسان که سطوح مختلفی از حیات و ذهن برای آنها مطرح هست. می توانیم بگوییم هر دو هوشیار هستند ولی هر دو هوشیاری و هوش یکسانی ندارند، یا تعریف های دیگری مانند روح و نفس که مراتب مختلفی را در برمیگیرد، هوش و هوشیاری هم مراتب متفاوتی از یک حقیقت هست. مثلا مراتب بالای روح و مراتب پایین نفس، هر دو هوشیار هستند ولی هوشیاری و هوش یکسانی ندارند.(به معنی قدرت شناخت محیط و واکنش با آن. مشخص است هر چه سطح وجودی بالاتر باشد، به دلیل کم شدن تضادها و تنازع ها شناخت راحت تر و طبیعتا واکنش، ساده تر هست.)
با این حال جدا کردن این دو، خیلی ساده نیست. مثلا با توجه به رفتارهای فیزیکی حتی یک قطعه سنگ هم بدون برنامه و بی نظم عمل نمی کند و تا حدی دارای هوش است چون میتواند با محیط اطراف، واکنش نشان دهد ولی هوشیار به حساب نمی آید یا در تعریف هوش توسط گاردنر، ابعاد مختلفی برای هوش تعریف میشه که تفکر رایج ای کیو را به عنوان معیار شناسایی هوش درهم میشکند.
هوشمندی ابزاری تکاملی برای حفظ بقای موجود زنده است و کوشش میکند تا موجود زنده، بهتر ببیند و بهتر واکنش نشان دهد. هوشیاری هم به عنوان زمینه ی ایجاد هوشمندی، در جهتی است که موجود زنده را محیط زندگیش سازگار کند. هر سطح زندگی موجود زنده، همانطور که به سطح هوشمندی متفاوت و متناسبی نیازمند است به سطح هوشیاری متناسبی هم نیاز دارد تا زمینه ی هوشمندی بالاتر یا پایین تر، متناسب با سطح وجودی موجود زنده را فراهم کند. بر این اساس، هوشیاری فقط فرایندی ابتدایی برای حفظ بقای بهتر موجود زنده است و با توجه به نیازهای موجود زنده و سطح این نیازها میتواند افزایش یابد.
آنچه هوشیاری و سطح آن را تعیین میکند، فرایندهایی ابتدایی است که آفرینش را در کیهان ما نهادینه کرده است و یا به عبارتی، فرایندهای زمینه ای قانونمند و منظمی است که کاملا هدفمند به سوی ایجاد هوشیاری می رود.
از نخستین همانندسازها تا همانند سازهای کنونی یا اسیدهای نوکلئیک تا هوشیاری، سفری طولانی سپری شده است، ولی آنچه رمز بقای موجودات؛ چه زنده یا غیرزنده است، قدرت واکنش هدفمند به محیط و چالش های آن و واکنش مناسب به این چالش هاست؛ یعنی موجود باید بر اساس امکاناتی که دارد محیط اطراف خود را حس کند و به آن واکنش نشان دهد و این فرایند حس و واکنش به اطراف، سیری تکاملی و رو به ارتقا داشته است تا به ابزار هوشمندی امروز انسان یعنی مغز می رسد و این فرایند در آینده هم بر اساس اصول عام تکامل، ادامه خواهد داشت؛ بنابراین تار و پود و بستری هوشیار و هوشمند و هدفمند(در سطوح مختلف هوشیاری و هوشمندی)در کیهان ما جاری است که محصول آن هوشیاری و هوشمندی امروز انسان است.
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [1/11/2022 5:08 AM]
نگاه بر محصول، بدون نگاه بر آن پرتوها و علت ها و محرک هایی- که آن را ایجاد کرده است- نگاهی خرد و منقطع است. نگاه جامع، پرسش در مورد محرک ها و پرتوهای نخستینی است که محصول را تولید میکند و این در مورد انسان سالم و کنجکاو و خردمند بیشتر هم لازم و ضروری است؛ انسانی که می اندیشد و اجزای کیهان را تکه تکه نمی کند، بلکه آن را در واحدی یکپارچه در پیوندی همیشگی بین همه ی اجزای کیهان بدون توجه به مرزهای مکان و زمان می بیند. انسان خردمند، کسی است که کیهان را نه در ابعاد مرسوم آن بلکه در قالب هایی فراتر از مکان و زمان، یعنی در قالب های محرک و عامل مینگرد و این نگاه وسیع، او را از هر علتی به علت فراتر و از هر موثری به موثر قدرتمندتر و موثرتر میبرد.
هوشیاری و هوشمندی انسان، نه تحفه ای جدا افتاده از ابعاد فراتر کیهان؛ بلکه محصولی پیوسته با محرک ها و ابعاد بالاتر است. تصور هوشیاری در مغز و منسوب کردن آن به مغز، مانند تصور سخنگو در دستگاهی است که صدا را پخش میکند در حالی که ممکن است هزاران کیلومتر یا هزاران ساعت، بین دستگاه پخش کننده ی صدا و خود سخنگو، فاصله ی مکانی یا زمانی وجود داشته باشد باشد.
حقیقت اینکه انسان خردمند، گوینده ی صدا را در بلندگو تصور نمی کند!
برخی توضیحات دکتر سلمان فاطمی نورولوژیست
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031