(جدایی ما از یکدیگر، خطای دید هوشیاری است!)
آلبرت اینشتین
Our separation from each other is an optical illusion of consciousness. Albert Einstein
ما به این ابعاد و تمایزهای ناشی از آن، در قالب گذشته امروز و فردا و فتون های متمایزی که از اشیای متفاوت به چشم ما میرسد عادت کرده ایم ولی عادت ما پرده بر حقیقتی است که بی توجه به عادت ها و سنت های ما پیش میرود و منتظر است چشمانی هوشیار و دور از عادت، از آن پرده گشایی کند.
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [1/18/2022 9:59 AM]
(جدایی ما از یکدیگر، خطای دید هوشیاری است!)
آلبرت اینشتین
Our separation from each other is an optical illusion of consciousness. Albert Einstein
ما به این ابعاد و تمایزهای ناشی از آن، در قالب گذشته امروز و فردا و فتون های متمایزی که از اشیای متفاوت به چشم ما میرسد عادت کرده ایم ولی عادت ما پرده بر حقیقتی است که بی توجه به عادت ها و سنت های ما پیش میرود و منتظر است چشمانی هوشیار و دور از عادت، از آن پرده گشایی کند.
حس و ادراک- قسمت بیست و ششم
منبع هوشیاری کجاست؟ قسمت سی و یکم
درک جدایی ها و فواصل در ابعاد کیهان مادی یعنی ابعاد زمانی و مکانی، ادراکی برای بقا و درکی بر نیازهای موجود زنده برای حفظ خود و بقای بیشتر است. درک جدایی ها و تفاوت ها در حقیقت، فرایندی برای حفظ ژنهای خود در رقابت برای بقا است. اگر موجود زنده تمایزها و تفاوت های خود و مرزهای حریم خود را در برابر دیگران تشخیص ندهد، به دلیل محدودیت های کیهان مادی، در رقابت برای بقا، شکست می خورد زیرا جهان ما گنجایش اندکی دارد.
بر این اساس موجود زنده بین خود و دیگران، مرزهایی برگرفته از تمایل نقشه ی حیات یا ژنوم، تصور می کند تا در گنجایش محدود عالم مادی، جایی برای خود پیدا کند.
ولی آیا این تفاوت ها و تمایزها واقعی است و یا فقط نتیجه ی محدودیت هایی است که ابعاد مادی بر ما تحمیل میکند؟
یعنی آیا این ابعاد تنگ، وجودی اصیل و واقعی دارند و یا اصیل نیستند و در ابتدای خلقت وجود نداشته اند و بعد ایجاد شده اند؟!
درک بخش بزرگی از مکان، به دلیل تمایز در فتون های نوری است که از دو نقطه ی متفاوت، به چشم هوشیار، میرسد یعنی در نبود این فتون های نوری، بحش بزرگی از ادراک ما نسبت به مکان، محو میشود. به همین ترتیب زمان، طبق آنچه بیشتر ما درک می کنیم- و آن، گذر ساعت ها ی روز است و آن را از روی عقربه های ساعت و یا ساعت های دیجیتال، میبینیم- چیزی جز تمایز در تابش نوری- که از ساعت به چشم ما میرسد- نیست.
گذشته و امروز و فردا، قرارداد ما از پرتوهای کیهانی است که از موجوداتی متفاوت در بعد زمانی به چشم ما میرسد(البته مفهوم علت و معلول و اینکه علت، قبل از معلول می آید و معلول نسبت به علت، در بستر زمانی در آینده تعریف میشود، میتواند بخشی از تعریف زمان را در بر بگیرد ولی آنچه بیشتر برای ما ملموس هست، گذر زمان از نظر پرتوهای نورانی است که به وسیله ی چشمان ما از دو بستر متفاوت- که با هم فاصله دارند ولی این فاصله در بعد مکانی نیست بلک در بعد زمانی است- درک می شود.)
این ابعاد و کاربرد آن در نشان دادن فاصله ی میان دو جسم، در فواصل کوتاه به دلیل سرعت بسیار زیاد نور، شاید جلب توجه نکند ولی در فاصله های بسیار زیاد مانند فاصله ی میان سیارات و ستارگان، این فاصله با تعبیر زمانی بیان مشود مثلا به جای چندین میلیون کیلومتر میتوان از اصطلاح سال نوری استفاده کرد که عبارت های کمتری را در بر میگیرد.
همه ی این ها وابسته به ثابت فرض کردن سرعت نور است.
سرعت ثابت نور از دو مکان متمایز، میتواند آن دو را در ابعاد زمان و مکان از هم جدا کند و درک فاصله ی آنها را ممکن کند ولی در صورتی که سرعت نور ثابت نباشد، مثلا از یک شیء، نور با سرعتی بیشتر و از جسم دیگر با سرعتی کمتر، به چشم بیننده برسد مفهوم جلو و عقب و پیش و پس و گذشته و آینده متفاوت می شود؛ مثلا جسمی که فتون با سرعت بیشتری از آن، به چشم میرسد، زودتر دیده میشود و فتون کندتر، بعدا به چشم بیننده میرسد؛ به این ترتیب مفهوم قبل و بعد میتواند تغییر کند و فاصله های مکانی هم در هم بشکند.
چرا فاصله های مکانی هم متفاوت میشود؟
زیرا پرتوی نور در بستر زمانی متفاوتی به چشم بیننده می رسد و این حالت، سبب میشود درک تمایز دو نقطه، وابسته به قدرت حافظه ی فرد در نگه داشتن تصویر نقطه ی اول باشد و با توجه به قدرت های حافظه ی متفاوت افراد- که وابسته به متغیرهای بسیار زیادی است- همه ی فاصله های موجود میتواند در هم بشکند .
ولی فرض ثابت بودن سرعت نور توانسته است تا حدی از این نسبی شدن جلوگیری کند.
ولی با شواهد جدیدی فیزیک، چه باید کرد؟
در هم تنیدگی کوانتومی میگوید: هر تحول در کیهان، بر همه ی اجزای کیهان به صورت همزمان و بدون توجه به فاصله ی آن، تاثیر می گذارد. برای توجیه این درهم تنیدگی چند فرض مطرح میشود:
1- خمیدگی بستر کیهان یا نسبیت عام(در این حالت به دلیل کوتاه شدن فاصله ی بین دو نقطه، با وجود ثابت بودن سرعت نور، سرعت انتقال افزایش می یابد)
2- وجود پرتوهایی سریعتر از نور در بستر کیهان که باعث این تاثیر ناگهانی می شودو
3- میتوانیم بگوییم محرک و موثر بالاتری نسبت به کیهان مادی در جهانی موازی وجود دارد که تاثیر آن، باعث وقوع و جلوه گر شدن دو معلول متمایز، به صورت همزمان در کیهان میشود.
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [1/18/2022 9:59 AM]
آیا قبل از ایجاد فتون در ابتدای کیهان پس از انفجار بزرگ، مفهومی به نام زمان و مکان وجود داشته است؟
آنچه بین فیزیکدان ها مرسوم است اینکه قبل از زمان پلانک، ابعاد کیهان ما از جمله زمان و مکان در هم میشکند ولی با توجه به درک رابج ما نسبت به زمان و مکان- که از روی پرتوهای نورانی است- اساسا قبل از پیدایش فتون و نه فقط زمان پلانک، محدودیتی در درک این مفاهیم وجود داشته است؛ به خصوص آنکه ابتدای کیهان اساسا جز از طریق فتون هایی- که از آن، باقی مانده است و در زمان فعلی به وسیله ی انسانی که نزدیک به 13 میلیارد سال بعد میخواهد بر ابتدای کیهان بنگرد- قابل لمس نیست.
شاید روزی پرتوهای دیگری سریع تر از نور، کشف شود که بررسی آن از طریق ابزارهای حسی دقیقتر، ما را تا لحظاتِ نخستینِ انفجار بزرگ ببرد ولی در حال حاضر، آنچه آخرین تلسکوپ ارسالی به کیهان- یعنی تلسکوپ جیمز وب- میخواهد ببنید، نخستین پرتوهای نوری است که از لحظات نخستین کیهان باقی مانده است و این پرتوها هزاران سال بعد از انفجار بزرگ به وجود آمده اند.
(در جهان اولیه، هیچ جایی وجود نداشته است که این فوتون های اولیه ی به آنجا بروند. در واقع همه ی جای جهان بسیار داغ و متراکم بوده است. جهان در حال گسترش بوده است و سرانجام، تنها چند هزار سال پس از بیگ بنگ، جهان به اندازه کافی سرد شده بود و اتم های هیدروژن و هلیوم توانستند الکترون های آزاد را به خود جذب کنند و آنها را به اتم های خنثی تبدیل کنند.
این همان، زمان ِ اولین تابش پرتو نور در جهان بوده است، بین ۲۴۰ الی ۳۰۰ هزار سال بعد از بیگ بنگ که به عنوان عصر نو ترکیبیRecombination شناخته می شود. نخستین باری که فوتون ها توانستند برای لحظه ای استراحت کنند زمانی بود که به عنوان الکترون به اتم ها متصل شدند. در این نقطه، جهان از حالت کاملا مات به شفاف تغییر پیدا کرد.
عصر فوتون یا عصر تسلط اشعه ها
از سه دقیقه تا 240 هزار سال امتداد می یابد و در طی این زمان طولاني سرد شدن تدریجی ، کیهان پر از پلاسما ميشود و پلاسما شبیه سوپی داغ و پر از هسته های ذرات و الکترونهاست . و پس از آنکه بیشتر لپتونها و لپتونهای متضاد همدیگر را در انتهای عصر لپتون از بین بردند ، فوتون ها بر نیروی کیهان تسلط می یابند و این فوتون ها بسیار با پروتونها و الکترونها و هسته های باردار واکنش نشان میدهند.
یعنی فتون تا هزاران سال بعد از انفجار بزرگ، حاصل نشده است.
قبل از دوره ی پیدایش فتون را با امکانات کنونی چگونه میتوان شناخت؟!
ایا حدس پرتوهایی که سریع تر از نور حرکت می کند، بدون آنکه هویت این پرتوها بیان شود، میتواند توجیه کننده ی پدیده های شگفتی مانند در هم تنیدگی کوانتومی باشد؟ شاید بتوان چنین پرتوهایی را فرض کرد ولی در زمان حاضر دلیل قطعی بر آن، وجود ندارد هرچند شاید با امکانات بیشتر در آینده از آن پرده برداری شود.
به جای این فرض غیر قطعی، با امکانات کنونی بهتر است برای توجیه این پدیده ها بگوییم: وجود علت و محرکی فراتر از کیهان مادی وجود دارد- که معلول هایی همرمان تولید میکند.
به تعبیر دیگر هر نوسان و حرکت یا خمیدگی در ذره ای از بستر کیهان ما، نه از طریق خود نیروهای درون کیهان مادی بلکه از طریق علت ها و محرک هایی فراتر است که به طور همزمان بر همه ی اجزای درون کیهان ما به دلیل پیوندش با آن محرک، تاثیر میگذارد.
و امروز انسانی موجود است که بیش از سیزده میلیارد سال بعد از آن دوران، آمده و چیزی جز پرتوهای باقیمانده از آن دوران، نمی بیند و تصور میکند بر همه ی ظرافت ها و قوانین کیهان مادی، مسلط است و غرور سنگینی که لازم است شکسته شود!
ابتدای کیهان در تسلط فتون های نوری نبوده است و امروز میدانیم چیزی به نام مکان و زمان و تمایزهای ناشی از این ابعاد برای آن دوره ی ابتدایی قابل تصور نیست؛ ابتدایی که در آن ابعاد کیهان مادی کار نمیکند و تمایزهای مرسوم آن موجود نیست.
فراتر از این، پیش از انفجار بزرگ، علت ها و محرک هایی وجود داشته که انفجار بزرگ چیزی جز تاثیر آن محرک ها و علت ها نیست و هر لحظه که این ارتباط بریده شود، چیزی از انفجار بزرگ و کیهان مادی و انسانی- که پا بر کیهان می گذارد تا آن انفجار نخستین را مشاهده کند- باقی نمی ماند و همه ی اینها مدیون آن انسان و چشم هوشیاری است که میلیاردها سال بعد، شکل گرفته است تا در سازماندهی ای ناشی از تکامل و ارتقای مداوم، بر چیزهایی بنگرد که برای او لازم است و چه بسیار پرتوها و علت هایی که به وسیله ی این چشم و هوشیاری، قابل مشاهده نیست.
تصور جهان بدون مکان و زمان- که ابعاد اصلی آن است- هرچند واقعی است ولی دشوار و دور از ذهن هوشیار ماست. ما به این ابعاد و تمایزهای ناشی از آن، در قالب گذشته امروز و فردا و فتون های متمایزی که از اشیای متفاوت به چشم ما میرسد عادت کرده ایم ولی عادت ما پرده بر حقیقتی است که بی توجه به عادت ها و سنت های ما پیش میرود و منتظر است چشمانی دور از عادت، از آن پرده گشایی کند.
https://twitter.com/ggaumerd
برخی توضیحات از دکتر سلمان فاطمی، نورولوژیست
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031