دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [5/14/2023 6:36 AM]
اخلاق و علوم اعصاب
هوش عاطفی- قسمت نهم
واکنش به درد دیگران، آیا واکنشی حقیقتا اخلاقی است؟
در جهان امروز- که احساس همدردی و دلسوزی تا حد زیادی رگ باخته است و مشاهده ی دردهای دیگران، واکنش اندکی را در فرد ناظر، ایجاد میکند- شاید این سوالات، پیش پا افتاه به نظر برسد ولی بر خلاف آنچه امروز در اغلب جوامع بشری شاهد هستیم، درک و حس متقابل درد، حتی در حیوانات بسیار ساده تر از انسان، وجود دارد.
آنچه در انسان، مورد انتظار است و در برخی خانواده ها و جوامع بشری هم مشاهده میشود، حس و درک طرف مقابل به شکلی قوی تر از آن چیزی است که در حیوانات درنده و سمور، مشاهده میشود.
این حس همدردی شاید در حیوانات، رفلکسی باشد ولی در انسان، همیشه رفلکسی و واکنشی نیست بلکه در مواردی این واکنش ها زاییده ی عقل بشری و مغز پیشرفته ی او و قدرت تفکر و انتزاع است.
انسانی- که میفهمد در همکاری با دیگران می تواند به سود و بهره برسد- از این همکاری استفاده می کند تا خود را در جامعه ی پر از رقابت، حفظ کند.
این یک محاسبه ی عقلی و برآورد دوجانبه است و تا زمانی که همکاری به صورت دو جانبه ادامه یابد و باعث سود بیشتر شود، پایدار خواهد ماند. این قدرت برآورد در جامعه، هوش عاطفی نامیده میشود که در حیوانات هم مشابه آن، ولی در شکلی ساده تر به صورت رفتار آینه ای وجود دارد.
در این حس، علاوه بر محاسبات فوری موجود در هوش آی کیو، قدرت پیشگویی آینده در قالب برآوردها و ارزیابی های اجتماعی وجود دارد.
این برخورد، هدفش حفظ خود و هم نوعان است ولی در سطحی بالاتر از برآوردهای فردی و آنی در هوش آی کیو، محاسبه میکند و در نگاهی عمیقتر و همه جانبه نگر تر، ببشتر باعث بقای فرد و جامعه میشود.
در موجوداتی- که حفظ بقای آنها در تکامل عام مادی به شکل اجتماعی توسعه پیدا کرده است- هوش دوجانبه ی اجتماعی، نقش مهمی بازی میکند.
شاید هدف بلندمدت این هوش در بیشتر موارد، از حفظ خود و خویشاوندان و وابستگان فرد، فراتر نرود و اخلاق حقیقی ای نباشد- که فراتر از ژنها و رابطه ها می نگرد- ولی هوش عاطفی، به نوبه ی خود در حفظ جامعه، سودمندتر از هوش فردگرا و محاسباتی و آنی است.
شاید در جهان امروز- که انسان در بسیاری از برخوردهای درون جامعه، از برخوردهای رفلکسی موجود در جوامع حیوانی، پایین تر رفته است- اهمیت این هوش و گام های ابتدایی برای رسیدن به آن، مهم و حیاتی باشد.
در بحث های فلسفی و تئوریک و فلسفه ی اخلاق، آرمان گرایی های اخلاقی، خوب و پسندیده است ولی در بستری- که جنگ و نزاع خودخواهانه در حافظه ی کوتاه مدت انسان، او را از درک ابتدایی ترین لازمه ها برای جامعه ای آرام و فرهنگ ساز محروم کرده است- و تسلیم و راضی شدن به اندک چیزی که دیگران در دست انسان، می گذارند- او را وادار به پذیرش زورمدارانی کرده- که سلیقه و برداشت خود را بدون توجه به لزوم همکاری و درک متقابل بر دیگر اعضای تسلیم و آرام جامعه تحمیل میکنند- بازگشت به ابتدای هوش ساده ای در حد حیوانات یا کمی بالاتر از حیوانات لازم و ضروری باشد.
هشدارها در مورد دستآوردهای کنونی بشری مانند هوش مصنوعی در شرایطی که کودنی ها و حماقت های طبیعی بشری را پایانی نیست، شاید هشداری واقعی و مفید باشد ولی این هشدارها برای بسیاری از ذهن های خو گرفته با بی خردی و حماقت، قابل فهم نیست.
با وجود مشاهده و کشف هزاران واکنش عصبی، در زمان رفتارهای ظاهرا اخلاقی ما- که چیزی بیش از واکنش شیمیایی نیست- تکلیف رفتارها و اخلاق انسانی، چه ميشود؟
واکنش های غم انگيز به درد دیگران، می تواند صرفا یک واکنش بین سلول های عصبی ما و فرد ديگر و نه چیز بیشتری باشد!
مکانیسمی به نام آینه های عصبی وجود دارد که حالت فرد مقابل را کاملا در فرد بیننده، همسان سازی می کند و چیزی جز واکنش، به محیط اطراف نیست، مانند رفلکسي که مثلا به دنبال احساس آتش داغ، دست را عقب می کشد و یا کوچک شدن مردک چشم، وقتی نور مستقیم، در آن تابانده مي شود.
یعنی برخی از رفتارهای ظاهرا اخلاقی، جز واکنش آینه های عصبی نیست.
آیا وقتی خود را در آینه می بینیم، نیازی به فکر کردن و پردازش داریم تا درباره تصویر مشاهده شده در آینه تحقق کنيم؟
اصلا نیاز به فکر کردن نیست. اصلا نیاز به احساس اخلاقی هم نیست.
برخی واکنشهای حیوانی به دردهای دیگران از این نوع است و اشکی که با دیدن غم دیگری در چشمان انسان شکل مي گیرد، همیشه نشان دهنده ی روح بلند نیست.
بر اساس تحقیقات جدید علوم اعصاب، موش های صحرایی و میمون ها هم این احساس را دارند!
پس چه چیزی اخلاق انسان را تشکیل میدهد؟
تعریف اخلاق انسانی با کشفیات جدید علوم اعصاب، ساده نیست.
انتقال عاطفی
تحریک غیر مستقیم رویارو با خود یا رویارو با خودخواهی- که با نام گرفتاری یا درگیری با خود، خوانده میشود- قدیمی ترین نوع عاطفه است.
پاسخ به درد زیاد در موش ها با مشاهده ی موش های دیگر- که درد می کشند- قدیمی ترین نوع عاطفه ی دو جانبه است. پاسخ به درد در حال زیاد شدن موشها با مشاهده ی موش های دیگر- که درد میکشند- به نظر می رسد یکی از نمونه های خوب بر این انتقال است(لانگفورد و شاگردان 2006).
انتقال عاطفی، منجر به حالت ترس در افرادی می شود که شاهد ترسی هستند که از طرف دیگران صادر می شود(کسانی که در رنج و سختی هستند) و باعت مخفی شدن یا فرار آنها می شود. یا مادر دردهایی که از در تنگنا قرار گرفتن کودکانش حس می کند سبب می شود آنها را گرم کند یا به آنها غذا بدهد تا خود و کودکان خود را آرام کند یا سبب می شود کسی، فرد دیگری را از رساندن درد یا زیان به فرد دیگر بازدارد و اين به دلیل عواطف منفی ای است که او را به کمک رساندن به دیگری می کشاند.
و در نتیجه واکنش های عاطفی و ساده به همه عمل کنندگان و افراد خویشاوند نزدیک آنها، سود رسانده است.)
(De Waal, F. B. (2008). Putting the altruism back into altruism: the evolution of empathy. Annu. Rev. Psychol., 59, 279-300)
#زن_زندگی_آزادی #نه_به_اعدام
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031