سلول های آینه ای در مغز و احساسات متقابل، رمز تمدن و فرهنگ انسانی، یا ابتدایی بر حیوان شدن انسان امروز؟!
هوش عاطفی، قسمت دهم
قدرت درک احساسات دیگران و تحلیل رفتارهای آنها و خود را در جای آنها گذاشتن، پیوندی عمیق را میان افراد یک جامعه، فراهم میکند.
بی تفاوتی نسبت به رنج دیگران و یا حتی فراتر از آن، نمک پاشیدن بر زخم و خاک پاشیدن در چشم دیگران و لذت بردن از دردهای آنها در قالب بیماری شخصیتی و روانی سادیسم، فرایندی نوظهور در انسان جدید است که سابقه ای در حیوانات ندارد.
در جامعه ی حیوانی، اگر یک حیوان، حیوان دیگری را در رنج و سختی ببیند، از طریق فرایندهای ناشی شده از سلولهای آینه ای مغز، از خود واکنش نشان میدهد تا رنج حیوان دیگر را برطرف کند.
این فرایندی رفلکسی و غیر ارادی است ولی پایه و ریشه ی خوبی برای تشکیل خانواده و جامعه و بهره بردن از مزایای جمع است.
آزمون های علوم اعصاب، این رفتار را در حیوانات به خصوص نخستی هایی مانند شامپانزه و میمون ثابت کرده است، این در حالی است که تاریخ انسان، چیزی را خلاف آنچه در میان حیوانات ثابت شده است نشان میدهد. انسان های امروز، از بسیاری از ترحم ها و مهرورزی ها دور شده اند تا جایی که در دوره هایی از تاریخ انسانی، آمار کشتن هم نوع از درنده ترین حیوانات، بسیار فراتر رفته است.
نورون های آینه ای: معمای مغز مدولارچند بخشی) متافیزیکی
خلاصه
نورونهای آینهای، یکی از مهمترین اکتشافات در دهه ی اخیر در علوم اعصاب است. اینها انواعی از نورون های دیداری-فضایی هستند که به تعامل اجتماعی انسان، واکنش نشان می دهند. اساساً نورون های آینه ای به اعمالی- که در دیگران مشاهده می کنیم- پاسخ می دهند. جالب این که نورونهای آینهای به همان روشی شلیک میکنند که ما در واقع، خودمان، آن عمل را انجام میدهیم.
به غیر از تقلید، آنها مسئول رفتارها و فرآیندهای فکری پیچیده ی انسانی هستند. نقص در سیستم عصبی آینه ای، با اختلالاتی مانند اوتیسم، مرتبط است.
این بررسی، مقدمهای است بر نورونهایی که تمدن ما را شکل دادند!
معرفی
نورونهای آینهای، نشاندهنده ی دستهای از نورونها هستند.این سلولهای عصبی، هم زمانی که یک فرد، یک عمل حرکتی را انجام میدهد و هم زمانی که فرد دیگری را در حال انجام یک عمل حرکتی مشابه، مشاهده میکند، تخلیه میشود.
این نورون ها برای اولین بار در مغز میمون ها کشف شدند. در انسان، فعالیت مغزی مطابق با نورونهای آینهای در قشر پیش حرکتی، ناحیه حرکتی تکمیلی supplementary، قشر حسی جسمی اولیه و قشر جداری تحتانی یافت شده است.شکل 1]
شکل 1
سیستم عصبی آینه ای در مغز انسان. (1) SMA: ناحیه حرکتی تکمیلی، (2) PSSC: قشر حسی سوماتوی اولیه، (3) IPC: قشر جداری تحتانی، (4) VPMA
نورون هایی که ویژگی های آینه ای دارند، BA: ناحیه ی بروکا، WA: ورنیکه ناحیه، FG: شکنج دوکی شکل، AG: شکنج زاویه ای، PMC: قشر حرکتی اولیه
نورونهای آینهای- که ابتدا در قسمتی از قشر پیش حرکتی میمون، ناحیه F5 کشف شد- بعداً در لوبول جداری تحتانی (IPL) نیز دیده شدند.[1] IPL ورودی قوی از قشر شیار گیجگاهی فوقانی (STS) دریافت میکند. این، ناحیه ای است که برای کدگذاری حرکت بیولوژیکی، شناخته شده است و خروجی را به قشر پیش حرکتی ونترال شامل ناحیه F5 می فرستد.[ 2 ]
آزمایشهای نوروفیزیولوژیک (EEG، MEG و TMS) و تصویربرداری از مغز (PET و fMRI)، شواهد محکمی ارائه کردند که نشان میدهد یک مدار فرونتال-پاریتال با ویژگیهایی شبیه به سیستم نورون آینهای میمون در انسان، نیز وجود دارد.[ 3 ]
در میمون، سیستم نورون آینه ای از IPL و یک بخش لوب فرونتال تشکیل شده است که توسط قشر پیش حرکتی ونترال به اضافه ی قسمت خلفی شکنج فرونتال تحتانی (IFG) تشکیل شده است.
داده های نوزادان انسان با استفاده از اقدامات ردیابی چشم، نشان می دهد سیستم عصبی آینه ای، قبل از 12 ماهگی رشد می کند و این سیستم، ممکن است به نوزادان انسان کمک کند تا اعمال دیگران را درک کنند. دو مدل بسیار مرتبط، فرض میکند که نورونهای آینهای از طریق یادگیری هبیان یا انجمنی Hebian or assiciative آموزش داده میشوند.[ 4 و 5 ]
نظریه ی هبیان
دونالد هب در سال 1949 فرض کرد که یک مکانیسم اساسی برای انعطاف پذیری سیناپسی هست که در آن، افزایش کارایی سیناپسی، ناشی از تحریک مکرر و مداوم سلول پس سیناپسی توسط سلول پیش سیناپسی است.
هنگامی که آکسون سلول A به اندازه کافی احتمال دارد سلول B را تحریک کند و به طور مکرر یا مداوم در شلیک آن، شرکت می کند، برخی فرآیندهای رشد یا تغییرات متابولیکی در یک یا هر دو سلول رخ می دهد؛ به طوری که کارایی A، به عنوان یکی از سلول های شلیک کننده به B، افزایش یافته است. این نظریه اغلب به صورت سلول هایی- که با هم شلیک می کنند- به هم متصل می شوند خلاصه می شود.
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [5/22/2023 5:34 AM]
نظریه ی هبی، تلاش می کند تا یادگیری انجمنی associative را توضیح دهد، که در آن فعال سازی همزمان سلول ها منجر به افزایش قابل توجه قدرت سیناپسی بین آن سلول ها می شود. چنین یادگیری به عنوان یادگیری هبی شناخته می شود.
در دهه 1990، گروهی از فیزیولوژیست های اعصاب، الکترودهایی را در قشر پیش حرکتیventral میمون ماکاک قرار دادند تا نورون های تخصصی کنترل اعمال دست و دهان را مطالعه کنند. اجازه داده شد میمون به دنبال تکههای غذا برود، بنابراین محققان میتوانند پاسخ آنها را به حرکات خاصی اندازهگیری کنند.
آنها دریافتند که برخی از نورونهایی که اطلاعات آن را ضبط کردهاند، زمانی که میمون میبیند شخصی یک تکه غذا را برمیدارد و نیز زمانی که میمون غذا را برمیدارد، پاسخ میدهند.
در آزمایش دیگری، آنها نقش سیستم نورون آینه ای را در تشخیص کنش، نشان دادند و پیشنهاد کردند که ناحیه ی بروکای انسان، ناحیه همولوگ قشر پیش حرکتی شکمی میمون است.
متعاقباً، مطالعهای توسط فراری پیر فرانچسکو و همکارانش، وجود نورونهای آینهای را توصیف کرد که به اعمال دهان و حرکات صورت، پاسخ میدهند.[ 7 ]
آزمایش اخیر توسط کریستین کیزر و همکارانش نشان داده است که هم در انسان و هم در میمون، سیستم آینه ای به صدای فعالیت ها نیز پاسخ می دهد. شبکه بسیار وسیع تری از نواحی مغز، خواص آینه ای را در انسان، نسبت به آنچه قبلا تصور می شد، نشان می دهد. این نواحی اضافی شامل قشر حسی پریتال است و تصور میشود به مشاهدهگر این احساس را میدهد که حرکت مشاهدهشده، چه احساسی دارد.[9]
مطالعات عصبروانشناختی به مناطق ضایعهای- که باعث دانش عمل، تفسیر پانتومیم و نقصهای درک حرکت بیولوژیکی میشوند- به یک ارتباط علی بین یکپارچگی IFG و این رفتارها اشاره کرده اند.[ 10 ، 11]]
مطالعات تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال نیز این موضوع را تایید کرده است.[ 12 ]
فعالیت ثبت شده از 1177 نورون مغزی 21 بیمار مبتلا به صرع صعب العلاج. برای بیماران، الکترودهای عمقی داخل جمجمه ای کاشته شده بود تا کانون های تشنج را برای درمان احتمالی جراحی، شناسایی کند. مکان الکترود، فقط بر اساس معیارهای بالینی بود.
محققین از همان الکترودها برای معتبر کردن تحقیقات خود استفاده کردند. آزمایش شامل سه مرحله بود.
وادار کردن بیماران به مشاهده ی حالات چهره (مرحله ی مشاهده)، گرفتن (مرحله ی فعالیت)، و آزمایش کنترل (مرحله ی کنترل).
در مرحله ی مشاهده، بیماران اقدامات مختلف ارائه شده بر روی یک کامپیوتر لپ تاپ را مشاهده کردند. در مرحله فعالیت، از آنها خواسته شد تا عملی را بر اساس یک کلمه ارائه شده به صورت بصری، انجام دهند. در کنترل، همان کلمات ارائه شد و به بیماران دستور داده شد که اقدام را اجرا نکنند.
محققان، تعداد کمی از نورونها را پیدا کردند که هم، زمانی که فرد یک کار را انجام میداد و هم زمانی که یک کار را مشاهده میکرد، شلیک میکرد یا بیشترین فعالیت خود را نشان میداد.
سایر نورونها خاصیت ضد آینهای داشتند، یعنی وقتی شرکتکننده، عملی را میدید، پاسخ میدادند، اما وقتی شرکتکننده، آن عمل را انجام میداد، مهار میشدند.
نورون های آینه ای یافت شده، در ناحیه حرکتی supplementary و قشر گیجگاهیتمپورال میانی قرار داشتند.13 ]
عملکردهای فرضی نورون های آینه ای در انسان
درک نیت
نورونهای آینهای با یکی از جذابترین جنبههای فرآیند فکری پیچیده ی ما، یعنی «درک نیت» مرتبط هستند. دو فرآیند متمایز اطلاعات، وجود دارد که می توان با مشاهده ی عملی- که توسط فرد دیگری انجام می شود- به دست آورد.
اول اینکه چه اقدامی در حال انجام است؟
و دومی که پیچیده تر است، چرا و برای چه، WHAT FOR یا، WHY یا (نیت) عمل است.
شکل 2نمایشی از پیامدهای توصیف شده است.
زیبایی موضوع مورد بحث، دومین مؤلفه است که در آن نورونهای آینهای، بر عملکرد آینده ای- که هنوز رخ نداده است- مقدم میشوند. دو عصب شناس [ 14 ] ابتدا این فرضیه را مطرح کردند که نورون های آینه ای در درک قصد، نقش دارند و بعداً توسط مطالعه ی fMRI، پشتیبانی شد.
در این آزمایش، اقدامات دستی بدون زمینه و اقدامات دستی در زمینههایی که به آنها اجازه میداد تا نیت عامل اقدام را درک کنند، به داوطلبان ارائه شد.
این مطالعه نشان داد که اقدامات تعبیه شده در این زمینه ها باعث فعال شدن انتخابی سیستم عصبی آینه ای می شود.
این، نشان میدهد که حوزههای آینهای، علاوه بر درک عمل، در فهم نیت دیگران نیز عمل میکند.[ 15] این دادهها نشان میدهد که سیستم نورون آینهای در درک قصد، دخالت دارد، اگرچه، در توضیح مکانیسمهای خاص زیربنای آن، ناتوان است.
عکس دو:
درک اقدامات چی و چرا از طریق سیستم عصبی آینه ای
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [5/22/2023 5:34 AM]
به منظور توضیح این فرضیه، مطالعه ای [ 16 ] روی دو میمون ماکاک رزوس انجام شد [16]شکل 3. میمون ها برای انجام دو عمل با اهداف متفاوت، آموزش دیدند. نمایش شماتیک در نشان داده شده است. شکل 2.
شکل 3
فعال سازی انتخابی نورون های مختلف در وظایف هدف گرا
در اولین مورد، میمون باید یک شی را می گرفت تا آن را در یک ظرف قرار دهد. در دومی، باید تکه ای از غذا را می گرفت تا آن را بخورد. حرکات حرکتی اولیه، رسیدن و گرفتن، در دو موقعیت یکسان بود، اما اقدام معطوف به هدف نهایی، متفاوت بود.
فعالیت نورون ها از IPL ثبت شد که مدت هاست به عنوان یک قشر ارتباطی، شناخته شده است و اطلاعات حسی را یکپارچه می کند. نتایج نشان داد که 41 نورون آینه ای، زمانی که میمون، یک عمل حرکتی خاص (مثلاً چنگ زدن) را انجام می داد، به طور انتخابی شلیک می کردند. با این حال جالب است که تنها مجموعه های خاص (15 نورون) در داخل IPL در طول اعمال محدود هدف دوم، شلیک می شوند.
برخی از این نورونهای حرکتی «محدود به عمل» دارای ویژگیهای آینهای بودند و بهطور انتخابی در هنگام مشاهده ی اعمال حرکتی، تخلیه میشدند. این، زمانی است که این نورونها در یک عمل معین، قرار میگرفتند (به عنوان مثال، گرفتن برای خوردن، اما نه گرفتن برای قرار دادن).
بنابراین، فعالسازی نورونهای آینهای محدود به عمل IPL، اطلاعاتی را نه تنها در این مورد، بلکه در مورد اینکه چرا گرفتن انجام میشود (چنگ زدن برای خوردن یا گرفتن برای قرار دادن) سازماندهی میکند.
این ویژگی به مشاهدهگر، اجازه میدهد، نه فقط عمل حرکتی مشاهدهشده را تشخیص دهد، بلکه رمزگذاری کند که عمل حرکتی بعدی، یعنی عملی که هنوز مشاهده نشده است چیست، به عبارت دیگر برای درک مقاصد عامل کنش، به کار میرود.
اوتیسم و درک قصد
عصب شناسان، ثابت کرده اند که ناتوانی کودکان دچار اوتیسم در ارتباط با افراد و موقعیت های زندگی به روش معمولی، به فقدان یک سیستم نورون آینه ای با عملکرد طبیعی، بستگی دارد. هنگامی که شخصی، حرکت شخص دیگری را تماشا می کند سیگنالی که ممکن است مربوط به سیستم عصبی آینه باشد. سرکوب میشود. این سرکوب در کودکان مبتلا به اوتیسم کمتر بود.
اساساً اوتیسم با دو ناهنجاری عصبی روانی، مشخص می شود: اول نقص در حوزه ی شناختی اجتماعی است که به صورت تنهایی ذهنی، عدم ارتباط با دنیای بیرون و عدم همدلی، ظاهر می شود. دوم نقص های حسی-حرکتی مانند کج خلقی، کوبیدن سر، و نوعی از مراسم تکراری است.
همه ی اینها اکنون به برخی ناهنجاری های رشد نورون آینه ای، نسبت داده می شود.
یکی از پدیدههای جالب در اوتیسم، ناتوانی در درک استدلال و استعارههای انتزاعی است که در انسانهای عادی توسط شکنج فوقمارژینال چپ غنی از نورونهای آینهای، تحت تأثیر قرار میگیرد. ناهنجاریهای نورون آینهای برای تعدادی دیگر از مشکلات اوتیسمی مانند مشکلات زبانی، خودشناسی، عدم تقلید و در نهایت درک قصد، مقصر شناخته شدهاند.
با این حال، معمای اوتیسم به این صورت ادامه می یابد که آیا نقص اولیه ی درک نیت- که در کودکان اوتیستیک مشاهده می شود- به دلیل آسیب سیستم عصبی آینه ای است زیرا این سیستم مسئول درک اعمال دیگران است یا بهتر بگوییم نقص های اساسی تری در سازمان دهی وجود دارد.
زنجیر موتور به عبارت دیگر، نقص اساسی در کودکان اوتیستیک در ناتوانی در سازماندهی رفتار حرکتی عمدی خود، است.
احساسات و همدلی
بسیاری از مطالعات به طور مستقل استدلال کرده اند که سیستم نورون آینه ای، درگیر احساسات و همدلی است.[ 20-23 ]
مطالعات نشان داده اند افرادی که بر اساس پرسشنامه های خودگزارش دهی،
همدل تر هستند، هم در سیستم آینه ای برای اعمال دست و هم در سیستم آینه ای برای احساسات، فعالیت بیشتری دارند. این، پشتیبانی مستقیم تری از این ایده است که سیستم آینه ای با همدلی، مرتبط است.
عملکردهایی که توسط نورون های آینه ای، انجام می شود به آناتومی و خواص فیزیولوژیکی مداری- که این نورون ها در آن قرار دارند- بستگی دارد. فعالسازیهای احساسی و همدلانه در مدارهای پیش حرکتی پاریتال یافت شد. در آزمایش fMRI [ 24 ] که به صورت شماتیک در زیر نشان داده شده است، [شکل 4] یک گروه از شرکت کنندگان در معرض مواد با بوی منزجر کننده قرار گرفتند و گروه دیگر در معرض کلیپ های فیلم کوتاهی قرار گرفتند که در آن افراد، حالتی از انزجار را نشان می دادند.
مشخص شد که قرار گرفتن در معرض بوهای منزجر کننده به طور خاص اینسولای قدامی و سینگولیت قدامی را فعال می کند. از همه جالبتر، مشاهده ی حالت انزجار صورت، همان بخش از جزیره ی قدامی را فعال کرد.[ 25 ] مطابق با این یافتهها، دادهها در آزمایش fMRI دیگری به دست آمدهاند که فعال شدن جزیره قدامی را در حین مشاهده و تقلید، نشان میدهد.
شکل 4
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [5/22/2023 5:34 AM]
نورونهای آینهای جزیره قدامی، صرفنظر از شیوههای مختلف تصویرسازی، در پاسخ به یک موضوع عاطفی اساسی شلیک میکنند.
نتایج مشابهی [ 26 و 27 ] برای درد احساس شده و مشاهده یک موقعیت دردناک در فرد دیگر، به دست آمده است.
روی هم رفته، این آزمایشها نشان میدهند که احساس احساسات دیگری، به دلیل فعال شدن مدارهایی است که واکنشهای احساسی مربوطه را واسطه گری میکند.
تکامل زبان و نورون های آینه ای
کشف نورونهای آینهای، پشتیبانی قوی برای نظریه ی اشارهای gestural گفتار فراهم کرد. نورون های آینه ای ارتباط مستقیمی بین فرستنده ی پیام و گیرنده ی آن، ایجاد می کند.
به لطف مکانیسم آینه ای، اعمالی که توسط یک فرد، انجام می شود به پیام هایی تبدیل می شوند که توسط ناظر بدون هیچ گونه واسطه شناختی قابل درک هستند. مشاهده فردی- که یک سیب را در دست می گیرد- بلافاصله درک می شود زیرا همان نمایش حرکتی را در سیستم آینه ای پاریتو-فرونتال ناظر، تداعی می کند. بر اساس این ویژگی بنیادی نورونهای آینهای و این واقعیت که مشاهده اعمالی مانند گرفتن دست، بخش دمی IFG (ناحیه بروکا) را فعال میکند، دانشمندان علوم اعصاب پیشنهاد کردند که مکانیسم آینهای، مکانیسم اساسی است که زبان، از آن تکامل یافته است.[ 28 ]
انسان ها بیشتر با صداها ارتباط برقرار می کنند. با این حال، زبانهای مبتنی بر صدا، تنها راه طبیعی برای ارتباط را نشان نمیدهند. زبانهای مبتنی بر حرکات (زبانهای اشاره)، شکل دیگری از سیستم ارتباطی پیچیده و کاملاً ساختار یافته را نشان میدهد. این فرضیه، استدلال می کند که گفتار، تنها سیستم ارتباطی طبیعی انسان است که پیشروی تکاملی آن از تماس های حیوانات شکل گرفته است.
استدلال، به شرح زیر است: انسان ها برای برقراری ارتباط، صدا منتشر می کنند، حیوانات برای برقراری ارتباط، صداها را منتشر می کنند، بنابراین گفتار انسان از تماس های حیوانات، تکامل یافته است.
تناقضات قیاس فوق عبارت است از:
ساختارهای تشریحی زیربنای تماس نخستی ها و گفتار انسان، متفاوت است. تماس پستانداران بیشتر توسط قشر سینگولیت و ساختارهای عمیق، دیانسفالیک و ساقه مغز انجام می شود. در مقابل، مدارهای زیربنایی گفتار انسان، توسط نواحی واقع در اطراف شکاف سیلوین، از جمله قسمت خلفی IFG، تشکیل می شود.
تماس های حیوانات همیشه با رفتار عاطفی مرتبط است و این، بر خلاف گفتار انسان است.
گفتار، بیشتر یک سیستم ارتباطی دوتایی و فرد به فرد است. در مقابل، تماسهای حیوانات معمولاً بدون گیرندهای مشخص، منتشر میشوند.
گفتار انسان دارای ویژگی های ترکیبی است که در ارتباطات حیوانات، وجود ندارد.
انسانها دارای سیستم ارتباطی «تماس»، مانند نخستیهای غیرانسان هستند و موقعیت آناتومیکی آن، مشابه است. این سیستم، اصطلاحاتی را که انسان در حالت های عاطفی خاص (گریه، فریاد و غیره) منتشر می کند، واسطه گری می کند. این گفته ها و اصطلاحات، در بیماران مبتلا به آفازی عمومی، حفظ می شود.
نظریه های تکامل زبان و نقش سیستم عصبی آینه ای
فرضیه ی جایگزین
بر اساس این نظریه، سیستم ارتباطی اولیه در نخستیهای انسان نما، مبتنی بر ژستهای ساده و ابتدایی بود.[ 29 ] سپس صداها با ژستها همراه شد و به تدریج به روش غالب ارتباط، تبدیل گردید. در واقع، مکانیسم آینه ای، در مرحله ی اولیه تکامل زبان، دو مشکل اساسی ارتباطی را حل کرد: برابری و درک مستقیم.
به لطف نورون های آینه ای، آنچه برای فرستنده ی پیام به حساب می آید برای گیرنده هم به حساب می آید. هیچ علامت دلخواه، مورد نیاز نبود. درک در سازمان عصبی این دو فرد، ذاتی بود.
واضح است که مکانیسم آینه به خودی خود پیچیدگی عظیم گفتار را توضیح نمی دهد. اما یکی از مشکلات اساسی برای درک تکامل زبان را حل می کند، یعنی اینکه چگونه آنچه برای فرستنده ی پیام معتبر است برای گیرنده هم معتبر می شود. فرضیه ها و گمانه زنی ها در مورد مراحل مختلفی- که از سیستم آینه ی میمون به زبان منتهی شده است- اخیراً پیشرفت کرده است.[ 30 ](هرچند احساس متقابل، برای تشکیل یک جامعه ی حیوانی یا انسانی لازم است ولی نمیتواند توجیه کننده ی اخلاق انسانی باشد.(آیا بیولوژی و زیست شناسی مغز، بلندترین اخلاق را تفسیر کرده است؟
...اخلاق انسانی به صورت ژنتیکی و عصبی، تعیین نشده است و هرگز امکان ندارد با این روش، تقسیر شود و نمی تواند از طریق مغز یا عواطف، به تنهایی تفسیر گردد بلکه اینها همه هرچند در ابتدا به عنوان محصولی تکاملی بوده اند و از گونه ای دیگر، با تکامل صیقل خورده اند، به طور کامل و در چندین جنبه با آن چیزی مخالفند که از نظر بیولوژیک برای آن آفریده شده اند؛
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [5/22/2023 5:34 AM]
با این همه ما می گوییم طراحی بیولوژیک آن و تکاملش از ابتدا به سوی این هدف بوده است که موجودی زنده و هوشیار ایجاد و فراهم شود تا بتواند مغز و عواطف را به سوی هدفی دیگر یعنی ارتقا و جاودانگی در جهانی غیر از این جهان، تسخیر کند و آن را، به وظیفه وادارد و بتواند نقش زیستی و بیولوژیک آن را تا پایین ترین سطح ممکن، محدود کند و این نقش زیستی، فقط برای حفاطت بر سلامت بدن در زمانی است که این سلامت در تعارض با بلندترین اخلاق قرار نگیرد.
ایثار حقیقی و بلندترین اخلاق و ارزش های گرانبها، در همه ی جوانب خود، با آموزش می آید و ما نیاز داریم ایثار و بلندترین اخلاق را بشناسیم.)
(خاستگاه اخلاق انسانی- توفیق مسرور: ص299) (دکتر توفیق مسرور، دارای دکترای ریاضیات کابردی از آکادمی ملی پلها و راه ها در پاریس فرانسه در سال 1995 زیر نظر استاد راهنما پروفسور پی جی سیارلی و مدرک کارشناسی ارشد مدل سازی ریاضی و تحلیل عددی از دانشگاه پیر و مارک کوری پاریس در سال 1992.
محقق و پژوهشگر در زمینه ی کنترل دقیق سیستم های توزیع شده از طریق تجزیه و تحلیل سراسری و ریز موضعی تکینگی و تطبیق آن در زمینه های متعدد مانند کنترل و تنظیم امواج مکانیکی و الکترومغناطیس، صوتی و امواج منتقل شده در محیط های انعطاف پذیر و سطحی مانند امواج ریلی)
در انسان، مطالعات MRI عملکردی، یافتن نواحی همولوگ با سیستم عصبی آینه ای میمون را در قشر فرونتال تحتانی، نزدیک به ناحیه بروکا، یکی از مناطق زبانی فرضی مغز، گزارش کرده است.
این به پیشنهاداتی منجر شده است که زبان انسان از یک سیستم عملکرد ژست/درک پیادهسازی شده در نورونهای آینهای، تکامل یافته است. گفته میشود که نورونهای آینهای، این پتانسیل را دارند که مکانیسمی برای درک عمل، تقلید، یادگیری و شبیهسازی رفتار دیگران، فراهم کنند.
به نظر می رسد سیستم نورون آینه ای ذاتاً برای ایفای هر گونه نقشی در نحو، ناکافی است.
نظریه ی انتزاع متقابل
توانایی ایجاد ارتباطات ثابت در حواس مختلف، ممکن است در ابتدا در پستانداران پست تر، تکامل یافته باشد، اما با نقشه برداری مجدد از نورون های آینه ای، سپس برای انواع دیگری از انتزاع- که انسان ها در آن برتری دارند- به شیوه ای پیچیده تر در انسان توسعه یافته است مانند استعاره های استدلالی.
توسعه ماژول های پیچیده در داخل مغز، ما را از نظر زبان منحصر به فرد می کند.
مثالها: اتصالات بین شکنج گیجگاهی تحتانی (شکنج دوکی شکل/ ناحیه پردازش بصری) و ناحیه شنوایی انتزاع/سینستزی بصری با واسطه ی صدا را هدایت میشود.
V.S.Ramachandran،
یک عصب شناس شناختی، این را از طریق اثر معروف bouba-kiki خود از طریق انتزاع متقابل نشان می دهد.
در این آزمایش، اگر بخواهیم نمودارهای زیر را با دو گزینه (بوبا و کیکی) نامگذاری کنیم، مغز ما عمدتاًشکل 1به عنوان بوبا، وشکل 2به عنوان کیکی مینامد.[ 31 ]
شکل 5
نقش نورون های آینه ای را در استدلال انتزاعی بصری با واسطه صدا نشان می دهد
تجزیه و تحلیل بوبا در مرکز بصری تا حدودی درشت، هوسانگیز، گرد و غیره انتزاع میشود و کیکی به صورت تا حدی تیز یا تراشیدهتر، انتزاع میشود.
مثال 2 : به طور مشابه انجام حرکات دست «مثل انبر» در حین تلفظ عباراتی مانند «کوچک»، «کوچک»، «کوچک» و غلغلک دادن لب ها به سمت بیرون در حین تلفظ کلماتی مانند «تو» به معنای اشاره به سمت کسی.
این ویژگیها نشاندهنده ی اتصالات متقابل نورونها بین ناحیه ی صورت و دست در قشر حرکتی هستند (سینکینزی حرکتی).
تئوری انوماتوپویک Onomatopoiec
این نظریه هم حول نورون های آینه ای می چرخد. Onomatopoea نشان می دهد که انسان چگونه صدا را درک می کند. صداها به عنوان ارتعاشات انرژی مکانیکی- که در ماده به صورت موج منتشر می شود- تعریف می شود. چیزی- که یک صدای خاص را از سایر صداها متمایز می کند- خواص آن مانند فرکانس، طول موج، دوره، دامنه و سرعت است. Onomatopoeia تلاشی برای تولید صدایی که می شنویم با تبدیل آن به نمادها است.
به عنوان مثال، می گوییم صدایی که یک اسلحه هنگام شلیک ایجاد می کند BANG است. اگرچه صدای واقعی متفاوت است، اما ما BANG را با یک تفنگ مرتبط میدانیم. این ارتباط نمادین صدا- که ما از طریق بینایی در قالب یک کلمه ی خاص با تفسیر صحیح، درک می کنیم، به دلیل وجود نورون های آینه ای، امکان پذیر است.
تئوری بسترهای EM بازگشتی recursive em bedding
مایکل کوربالیس، عصب شناس برجسته شناختی، استدلال می کند که آنچه ما را در قلمرو حیوانات متمایز می کند، ظرفیت ما برای بازگشت است و آن، توانایی جاسازی افکارمان در افکار دیگر است.
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [5/22/2023 5:34 AM]
«فکر می کنم، پس هستم» نمونه ای از اندیشه ی بازگشتی است، زیرا متفکر خود را در اندیشه ی خود وارد کرده است. بازگشت، ما را قادر می سازد تا ذهن خود و دیگران را درک کنیم. همچنین قدرت ذهنی «سفر در زمان» را به ما میدهد که توانایی وارد کردن تجربیات گذشته یا تصورات آینده را در آگاهی کنونی میدهد.
کوربالیس نشان میدهد که چگونه این ساختارهای بازگشتی، منجر به ظهور زبان و گفتار شد و در نهایت ما را قادر ساخت تا افکار خود را با دیگران به اشتراک بگذاریم، برنامهریزی کنیم و محیط خود را تغییر دهیم تا تخیلات خلاقانهمان را بهتر منعکس کنیم. (جریان برگشت، در حقیقت نوعی بازخورد را ممکن میکند و این بازخورد، قدرت فرد را در شناخت و ادراک، فزونی میبخشد.
وقتی فرد بتواند افکار خود را برگرداند و آن را بر خود، منطبق کند، و این خود میتواند مشاهده و درک کند یعنی از سطحی بالاتر از داده های مادی ظاهری نگاه کند و قادر است از جایی فراتر از مجموعه ی زیرین، بنگرد، این قدرتی وسیعتر برای شناخت به او میدهد. نگاه شود مقاله ی منبع هوشیاری کجاست؟ قسمت هشتم در همین کانال)
نورون های آینه ای قدرت جاسازی بازگشتی را شکل می دهند.
نظریه ی ذهن
این نظریه نشان میدهد که انسانها میتوانند در مغز خود مدلی از افکار و نیات دیگران، بسازند. ما می توانیم افکار، اعمال دیگران را پیش بینی کنیم. این تئوری، معتقد است که انسان ها رفتار دیگران را با فعال کردن فرآیندهای ذهنی، پیش بینی می کنند و آنها را معنا می کنند که اگر عملی شود، رفتاری مشابه ایجاد می کند.
این ،شامل رفتار عمدی و همچنین بیان احساسات، می شود. این نظریه، بیان می کند کودکان از احساسات خود برای پیش بینی آنچه دیگران انجام خواهند داد استفاده می کنند. بنابراین، ما حالات ذهنی خود را به دیگران فرافکنی می کنیم. نورونهای آینهای هم در هنگام انجام اقدامات، فعال میشوند و هم مشاهده ی اعمال فعال میشوند. این عملکرد منحصر به فرد نورون های آینه ای ممکن است توضیح دهد که مردم چگونه حالات دیگران را می شناسند و درک می کنند. انعکاس عمل مشاهده شده در مغز به گونه ای که گویی آنها عمل مشاهده شده را انجام می دهند.32 ]
یک نمودار شماتیک که نواحی مختلف مغز را نشان میدهد که ممکن است تکامل پیشزبان protolanguage را تسریع کرده باشند.شکل 6].[ 33 ]
شکل 6
الف، قشر شنوایی (شنوایی)؛ ب، ناحیه بروکا (گفتار و نحو). W، ناحیه ورنیکه (معناشناسی)؛ AG، شکنج زاویه ایangular (انتزاع متقابل). H، ناحیه دست؛ IT، قشر گیجگاهی تحتانی (ناحیه دوکی)؛ F، ناحیه صورت. 1، اثر بوباکیکی. 2، فاسیکلوس قوسی arcuate برای نگاشت متقاطع دامنه بین خطوط صدا و نقشه های موتور. 3، موتور قشری به نقشه ی موتور (سینکینزی)
خودآگاهی انسان
حدس زده شده است که نورون های آینه ای، ممکن است مبنای عصبی خودآگاهی انسان را فراهم کند. نورونهای آینهای نهتنها میتوانند به شبیهسازی رفتار دیگران کمک کنند، بلکه میتوانند به سمت «درون» بازگزدند و بازنماییهای مرتبه دوم یا فرابازنماییهای فرآیندهای قبلی مغز خود را ایجاد کنند.
این می تواند مبنای عصبی درون نگری، و متقابل خودآگاهی و آگاهی دیگر باشد.[ 34 ]
به سلسله مباحث منبع هوشیاری کجاست در همین کانال مراجعه شود.
نتیجه: اگرچه معمای مغز انسان، غیرقابل درک است، اما همچنان تلاش های خستگی ناپذیری که توسط دانشمندان علوم اعصاب شناختی همیشه مشتاق انجام شده است، قلمروی از اسرار متافیزیکی را در مغز مدولار و نورون آینه ای- که تمدن ما را شکل داده است- باز میکند.
رفتن به:
1. Rizzolatti G, Fogassi L, Gallese V. Neurophysiological mechanisms underlying the understanding and imitation of action. Nat Rev Neurosci. 2001;2:66170. [PubMed] [Google Scholar]
2. Jellema T, Baker CI, Oram MW, Perrett DI. Cell populations in the banks of the superior temporal sulcus of the macaque monkey and imitation. In: Melzoff AN, Prinz W, editors. The imitative mind. Development, evolution and brain bases. Cambridge: Cambridge University Press; 2002. [Google Scholar]
3. Rizzolatti G, Craighero L. The Mirror-Neuron System. Annu Rev Neurosci. 2004;27:16992. [PubMed] [Google Scholar]
4. Falck-Ytter T, Gredebäck G, von Hofsten C. Infants predict other people's action goals. Nat Neurosci. 2006;9:8789. [PubMed] [Google Scholar]
5. Heyes CM. Where do mirror neurons come from? Neurosci Biobehav Rev. 2010;34:57583. [PubMed] [Google Scholar]
6. Gallese V, Fadiga L, Fogassi L, Rizzolatti, Giacomo Action recognition in the premotor cortex. Brain. 1996;119:593609. [PubMed] [Google Scholar]
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [5/22/2023 5:34 AM]
7. Ferrari PF, Gallese V, Rizzolatti G, Fogassi L. Mirror neurons responding to the observation of ingestive and communicative mouth actions in the ventral premotor cortex. Eur J Neurosci. 2003;17:170314. [PubMed] [Google Scholar]
8. Keysers C, Kaas JH, Gazzola V. Somatosensation in social perception. Nat Rev Neurosci. 2010;11:41728. [PubMed] [Google Scholar]
9. Gazzola V, Keysers C. The observation and execution of actions share motor and somatosensory voxels in all tested subjects: Single-subject analyses of unsmoothed fMRI data. Cereb Cortex. 2009;19:123955. [PMC free article] [PubMed] [Google Scholar]
10. Saygin AP, Wilson SM, Dronkers NF, Bates E. “Action comprehension in aphasia: Linguistic and non-linguistic deficits and their lesion correlates” Neuropsychologia. 2004;42:1788804. [PubMed] [Google Scholar]
11. Tranel D, Kemmerer D, Adolphs R, Damasio H, Damasio AR. Neural correlates of conceptual knowledge for actions. Cogn Neuropsychol. 2003;20:40932. [PubMed] [Google Scholar]
12. Candidi M, Urgesi C, Ionta S, Aglioti SM. “Virtual lesion of ventral premotor cortex impairs visual perception of biomechanically possible but not impossible actions” Soc Neurosci. 2008;3:388400. [PubMed] [Google Scholar]
13. Mukamel R, Ekstrom AD, Kaplan J, Iacoboni M, Fried I. Single-Neuron Responses in Humans during Execution and Observation of Actions. Curr Biol. 2010;20:7506. [PMC free article] [PubMed] [Google Scholar]
14. Gallese V, Goldman A. Mirror neurons and the simulation theory of mind-reading. Trends Cogn Sci. 1998;12:493501. [PubMed] [Google Scholar]
15. Iacoboni M, Molnar-Szakacs I, Gallese V, Buccino G, Mazziotta JC, Rizzolatti G. Grasping the intentions of others with one's own mirror neuron system. PLoS Biol. 2005;3:e79. [PMC free article] [PubMed] [Google Scholar]
16. Fogassi L, Ferrari PF, Gesierich B, Rozzi S, Chersi F, Rizzolatti G. Parietal lobe: From action organization to intention understanding. Science. 2005;308:6627. [PubMed] [Google Scholar]
17. Ramachandran VS, Oberman LM. Broken mirrors: A theory of autism. Sci Am. 2006;5:629. [PubMed] [Google Scholar]
18. Oberman LM, Hubbard EM, McCleery JP, Altschuler EL, Ramachandran VS, Pineda JA. EEG evidence for mirror neuron dysfunction in autism spectral disorders. Brain Res Cogn Brain Res. 2005;24:1908. [PubMed] [Google Scholar]
19. Dapretto M, Davies MS, Pfeifer JH, Scott AA, Sigman M, Bookheimer SY, et al. Understanding emotions in others: Mirror neuron dysfunction in children with autism spectrum disorders. Nat Neurosci. 2006;9:2830. [PMC free article] [PubMed] [Google Scholar]
20. Preston SD, de Waal FB. Empathy: Its ultimate and proximate bases. Behavl Brain Sci. 2002;25:172. [PubMed] [Google Scholar]
21. Decety J, Jackson PL. The functional architecture of human empathy. Behav Cogn Neurosci Rev. 2004;3:71100. [PubMed] [Google Scholar]
22. Gallese V, Goldman AI. “Mirror neurons and the simulation theory” Trends Cogn Sci. 1998;2:493501. [PubMed] [Google Scholar]
23. Gallese V. The “Shared Manifold” hypothesis: From mirror neurons to empathy” J Conscious Stud. 2001;8:3350. [Google Scholar]
24. Carr L, Iacoboni M, Dubeau MC, Mazziotta JC, Lenzi GL. Neural mechanisms of empathy in humans: A relay from neural systems for imitation to limbic areas. Proc Natl Acad Sci U.S.A. 2003;100:5497502. [PMC free article] [PubMed] [Google Scholar]
25. Wicker B, Keysers C, Plailly J, Royet JP, Gallese V, Rizzolatti G. Both of us disgusted in my insula: The common neural basis of seeing and feeling disgust. Neuron. 2003;40:65564. [PubMed] [Google Scholar]
26. Saarela MV, Hlushchuk Y, Williams AC, Schurmann M, Kalso E, Hari R. The compassionate brain: Humans detect intensity of pain from another's face. Cerebral Cortex. 2007;17:2307. [PubMed] [Google Scholar]
27. Singer T. The neuronal basis and ontogeny of empathy and mind reading: Review of literature and implications for future research. Neurosci Biobehav Rev. 2006;6:85563. [PubMed] [Google Scholar]
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [5/22/2023 5:34 AM]
28. Rizzolatti G, Arbib MA. Language within our grasp. Trends Neurosci. 1998;21:18894. [PubMed] [Google Scholar]
29. Corballis MC. Much ado about mirrors. Psychon Bull Rev. 2002;7:1639. [PubMed] [Google Scholar]
30. Arbib MA. From monkey-like action recognition to human language: An evolutionary framework for neurolinguistics. Behav Brain Sci. 2005;2:10524. [PubMed] [Google Scholar]
31. Ramachandran VS. Unlocking the Mystery of Human Nature. Noida, UP, India: Random House; 2010. The Tell-Tale Brain; p. 109. [Google Scholar]
32. Gallese V, Keysers C, Rizzolatti G. A unifying view of the basis of social cognition. Trends Cogn Sci. 2004;8:396403. [PubMed] [Google Scholar]
33. Ramachandran VS. Unlocking the Mystery of Human Nature. Noida, UP, India: Random House; 2010. The Tell-Tale Brain; p. 177. [Google Scholar]
34. Ramachandran VS. Self Awareness: The Last Frontier, Edge Foundation web essay. [Last accessed on 2011 July 26]. Available from: http://www.edge.org/3rd_culture/rama08/rama08_index.html .
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3510904/....
#زن_زندگی_آزادی #نه_به_اعدام
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031