تکامل مادی تا ابزار هوشمندی امروز ما(مغز)، راهی طولانی را طی کرده است ولی بعد از مغز، مسیر انسان رو به کجاست؟
هرجا سه متغیر، تمایز، تکاثر(زاد و ولد)و انتخاب، وجود داشته باشد، ناگزیر تکامل(evolution) رخ میدهد. آنچه در این فرایند حتمی است، گزینش ژن یا فرد سازگارتر در میان تمایزهاست. این ژن یا فرد سازگارتر، بهتر میتواند در محیط زیست خود بقا پیدا کند. مثلا میتواند بهتر غذا به دست بیاورد و قدرتمندتر از دست دشمنان بگریزد و یا با توان بیشتری زاد و ولد کند و ژن های خود را به نسل بعدی منتقل کند.
در این مسیر، ابزار دفاعی نقش مهمی را در بقا بازی میکند. از پولک بر بدن ماهیان و خزندگان تا همرنگ شدن با محیط و فرار از دشمن تا ایجاد سم در مارها و برخی ماهیان، و بعدها ایجاد چنگال و دندان تیز و ژست خشمگین گرفتن، همه اینها وسیله ای برای دفاع در برابر مزاحمان بوده است.
(مثالی از جهش از طریق دو برابر شدن ژنتیکی، مارهای سمی هستند.(این فرایند ژنتیکی نسخه جدیدی از همان ژن یا برخی اجزای ژن را تولید میکند. گاهی هرگز تاثیری ندارد و گاهی تاثیر آن، قابل ملاحظه است)
ژنی که پروتئین فاکتور ایکس را در مارهای سمی تولید میکند در معرض جهشی است که منجر به دو برابر شدن آن، میشود و این به پروتئین، وظیفه ای اضافی میدهد و آن اینکه در زمان گزیدن شکار، توسط مار ترشح شود.
سم مارها از صفات تکامل یافته نزد آنهاست زیرا از فرایند مضاعف کردن ژنتیکی تعداد زیادی از ژنهای پیشینیان مارهای سمی حاصل میشود و سبب میشود پروتئین های جدیدی ایجاد شود که وظاف مهم جدیدی دارد. برای نمونه دانشمندان ملاحظه کرده اند در مارهای نوعی از “T. Carinatus”دلایلی مبنی بر مضاعف شدن ژن مسئول در تولید پروتئین فاکتور 10 که مسئول لخته خون است، وجود دارد و این باعث تولید پروتئین تروکارین دی میشود که از طریق غدد سمی ترشح میشود و همان وظیفه فاکتور 10 را در بدن قربانی انجام میدهد و آن را پروتئینی سمی میکند.
قابل ذکر اینکه پروتیئن فاکتور ایکس، وظیفه اصلیش حتی در میان ما، کمک به ترمیم زخم هاست تا جایی که منجر به ایجاد لخته خون می شود. این جهش برای مارها مهم و مفید است زیرا شکار قربانی را آسان تر میکند به گونه ای که پروتئین فاکتور 10 فورا منجر به تولید لخته های خونی در رگ های خونی شکار میشود و این، شکار را سریعا میکشد.)
قانون جنگل همه این فرایندها را در بر میگیرد.
ولی سیر تکامل، به تدریج از روش های ابتدایی دفاع، خارج شد و امروز قانون جنگل را در قالب ابزار دفاع قدرتمندتری مانند مغز، پیش می برد. این مغز، هرچند هدفش همان هدف دندان و چنگال و پنجه قدیمی است ولی این هدف را از روش های زیرکانه تری پیش میبرد.
مغز انسان امروز، میتواند دیگران را بسیار سودمندتر از تغییر رنگ خزندگان و همرنگ شدن با محیط بفریبد و نقشه های بهتر و قدرتمندتری برای فرار از دست دشمن یا از میان بردن آن، بریزد.
هدف از مغز و ابزارهای قدیمی دفاع، یکی است و آن انتقال ژنهای خود به نسل آینده است. هدف ابزارهای دفاع حیوان و انسان، یکی است هر چند از روش های متفاوتی استفاده میکنند.
آیا تفاوت انسان و حیوان، در روش های متفاوت، با وجود هدف یکسان است؟
آیا هدف، ارزشمندتر است یا ابزارهای رسیدن به آن؟
ابزارهای رسیدن به هدف حقیر، مانند انتقال ژنها به نسل های بعد و باقی ماندن در عالم ماده، هرچقدر هم پیچیده و بزرگ باشد، هدف حقیر را بالا نمیبرد. هرچقدر موجود زنده از روش های پیچیده تری برای ماندن در فاضلاب استفاده کند، بقای او در فاضلاب چرکین، به او ارزشی نمیدهد.
بنابراین باید هدف، دگرگون شود و هدف، بیرون آمدن از چرک باشد تا انسان از حیوان متفاوت گردد. هدف متعالی و بلند که رهایی از فاضلاب چرکین است باعث تفاوت حقیقی انسان از حیوان خواهد بود وگرنه قانون جنگل هرچقدر پیچیده تر و مکارانه تر شود، برای بقای در جنگل مناسب است و حتی در روش های پیچیده انسان جنگلی امروز، به خاطر رقابت شدید با طبیعت، خود جنگل ها را هم ویران میکند!
یعنی پیچیدگی روش های بقا در عالم ماده نهایتا به نزاع میان اجزای عالم ماده می انجامد و میتواند همه چیز را نابود کند. و در این مسیر، نمونه مناسب، رسیدن بشریت به بمب هسته ای است که روشی بسیار پیچیده در جهت هدفی بسیار حقیر است.
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031