منبع هوشیاری کجاست؟ قسمت یازدهم
هوش مصنوعی از عروسک های بازی تا کمک به انسان در تولیدات تا زیان های آن بر جسم و روح انسان- قسمت نوزدهم
تصاویری که روزانه می بینیم، چیزی جز تصویر واقعیت بیرونی در چشم و تصویر تصویر چشم، روی عصب بینایی و تصویر تحریک عصب بینایی روی مغز و ... نیست. در حقیقت، مشاهده ی ما در ظرف ذهن و ادراک ما، شکل می گیرد؛ به طوری که با تغییر ظرف ذهنی و زاویه ی دید، ممکن است واقعیت به شکل دیگری جلوه گری کند. تصویر واقعیت بیرونی، میتواند تصویر محصولات تولید شده به وسیله ی انسان باشد.
این وسایل، ممکن است تولیدات کارخانه ها و یا موجودی دارای روح، مانند حیوان یا انسان آزمایشگاهی و یا موجودی فاقد روح، مانند روبات انسان نما باشد. مواجه شدن با هر کدام ازاین موارد میتواند تاثیری متفاوت در فرد ایجاد کند. نگاه بر تولیدات غذایی یک کارخانه مثلا میتواند باعث احساس گرسنگی و ایجاد اشتها در فرد شود و یا نگاه بر چهره ی یک موجود دارای روح، میتواند باعث احساس ترحم نسبت به او و پیوندی مشترک بین انسان و آن موجود گردد و یا نگاه بر روباتی شبیه انسان ولی فاقد روح، میتواند باعث احساسی عجیب و حتی ترسناک شود.
شناسایی چهره از توانایی های مهم موجودات زنده است. حیوان و یا انسان، میتواند فرزند خود را حتی پس از سال ها دوری از او و یا حتی آسیب به چهره به دلیل آسیب های معمول و یا حتی عدم قدرت بینایی فرد بیننده مثلا با شنیدن صدا و یا در رویا بشناسد. شناسایی چهره و فرزند، یکی از پیچیده ترین فرایندهای تطبیقی مغز در حمایت از فرزند و جلوگیری از ازدواج با محارم است. این فرایندها تا حدی تحت تسلط ژن های بدن است و این ژنها در فرایندی برای ایجاد سازگاری بهتر، به مغز امروزی رسیده اند.
شناسایی چهره، فقط محدود به شناسایی چهره ی خام نیست بلکه تاثیر چهره، بسیار عمیق تر از چهره ی خام می باشد. یک لبخند یا اخم و یا گرفتگی، می تواند تصور بیننده را از چهره ای- که رودرروی آن است- تغییر دهد و واکنش هایی را چه مثبت یا منفی بیافریند. خنده که در میان موجودات زنده فقط منحصر به انسان است، باعث آرامش دیگران و کاستن از سختی های روزمره ای است که انسان با آن مواجه است.
حالت چهره ی دیگران در زمان رویارو شدن با آنها تاثیر بسیار زیادی بر ذهن و عملکرد ما خواهد داشت. این تاثیردر زمان مواجه شدن با چهره ی مجازی یک روبات هوشمند هم وجود دارد. مشاهده ی چهره ی یک روبات(در صورتی که فرد آگاه باشد بر روبات غیر زنده می نگرد)می تواند منجر به احساسی عجیب و ترسناک به نامدره ی وهمشود که در کارآزمایی موجود در فیلم، بیان شده است.
بحثي در مورى توانايي هاي هوش مصنوعی در تقلید از توانایی های انسان و حیوان:
ارتباط زیاد بین هوش مصنوعی و علوم اعصاب(نوروساینس)، بیش از آنچه قبلا تصور می کردیم!
هوش مصنوعی( (AI، بیش از آنچه فکر میکنید با یادگیری تقویت شده دوپامینی، مرتبط است. یافته اخیر کاملا به جا و درست به نظر می رسد، بنابراین اکنون فقط لازم است به مطالعه سگ پاولوف فکر کنید! اخیرا DeepMind AI در مورد کشف خود ،یک پست وبلاگی منتشر کرده است مبنی بر اینکه روشهای یادگیری مغز انسان و هوش مصنوعی با یادگیری از طریق پاداش، ارتباط نزدیکی دارند.(reinforcement learning) یافته های آنها همچنین در مجله Nature منتشر شد.
یادگیری انگیزشی
این یک حقیقت است که ما انسانها و بسیاری از حیوانات، از طریق پاداش یاد میگیریم و از عوامل بیرونی و درونی، برای یادگیری بیشتر، انگیزه دریافت میکنیم. اگر در مورد آن فکر کنید، بسیاری از کارها و رفتارهای روزمره شما به این سمت، سوق پیدا میکند که نتیجه نهایی، چه احساسی را به شما منتقل میکند. چه نتیجه منفی باشد یا مثبت. چگونگی یادگیری ارگانیسم ها یا موجودات زنده از تجربه برای پیش بینی درست و پیش بینی پاداش، یکی از چندین زمینه ی مورد تمرکز محققین در قرن گذشته، بوده است. در حقیقت، تاریخ این کار به ایوان پاولوف باز میگردد.
کار پاولوف به دلیل آزمایشاتش روی سگها شناخته شده است و مشهورترین کارش را به نام “سگ پاولوف” ارائه داد. در آزمایش او، سگها بعد از خاموش شدن زنگ هشدار، انتظار غذا داشتند. به محض اینکه زنگ خاموش می شد، سگها شروع به ترشح بزاق می کردند و مدت کوتاهی بعد از آن، منتظر دریافت غذا بودند. علامت واضحی که نشاندهنده فهم سگها مبنی بر غذا دادن به آنها بعد از شنیدن صدای زنگ بود.
اخیراً دانشمندان در تلاش بودهاند تا عملکرد داخلی مغز ما را مورد مطالعه قرار دهند و اینکه چگونه آن مغزها، انتظار این نوع پاداش را دارند. جدیدا، دانشمندان رایانه، در حال بررسی این موضوع هستند که چگونه یادگیری ماشینی توانایی این را دارد که این نوع یادگیری رفتاری را از نو بسازد. سیستمهای مصنوعی نیز میتوانند یاد بگیرند و دقیقاً مانند سگهای پاولوف، پیش بینی کنند که چه نتیجه ای حاصل خواهد شد. گروه DeepMind AI با یک آزمایشگاه در دانشگاه هاروارد همکاری کرد. تیمها ابتدا مجبور شدند که شبکههای عصبی مغز ما و نحوه واکنش آنها به یادگیری تقویتی توزیع شده و میزان دوپامین را مورد مطالعه قرار دهند.
سپس آنها توانستند بر کاربردهای آن، در هوش مصنوعی تمرکز کنند. نتیجه گیری این بود که تحقیقات هوش مصنوعی در مسیر درستی قرار دارد زیرا الگوریتم های آن از قبل، روی مغز انسان متمرکز شده است. https://t.ly/GZkLm
ولی آیا واکنش های تشخیص درست، برابر با هوشمندی است؟
مثلا اگر اطلاعاتی به یک کامپیوتر داده شود و پاسخ درست بدهد، آیا هوشمئد است؟
و آیا تعریف هوشمندی به عنوان واکنش درست به درکی درست، تعریفی جامع و کامل است؟
تصمیم های هوش مصنوعی، در بسیاری موارد، مانند هوش طبیعی میتواند به نتیجه ی درست برسد و حتی قدرت محاسباتی آن، دقیقتر از انسان هم هست.
دو عبارت هوش و هوشیاری را تعریف مجددی کنیم:
هوش Intelligence تعریف های زیادی دارد: توانایی برای منطق، درک، خودآگاهی، یادگیری، دانش احساسی، استدلال، تصمیم گیری، ابداع، تفکر خلاق، و حل مساله. به طور عامتر میتواند به عنوان توانایی برای درک و نتیجه گیری اطلاعات یا حفظ آن به عنوان دانش قابل استفاده برای رفتارهای سازگار کننده در یک محیط با موضوع، توصیف شود. در تعریف ساده تر میشه گفت هوش، قدرت درک محیط و واکنش مناسب برای سازگاری با محیط هست.
هوشیاریConsciousness : آگاهی نسبت به وجود بیرونی و درونی است و به نظر، واضح و ساده است ولی عمق تعریف آن یکی از اسرار آمیزترین تعریف هااست، شامل برخی تجربه ها، شناخت یا احساس است و گاهی برابر با ذهن، معنی میشود. میتواند آگاهی یا خودآگاهی باشد که به طور مداوم تغییرمیکند یا نمی کند.
به نظر میرسد، هوشیاری سطح متفاوتی در مقایسه با هوش داشته باشد. مانند تعریف های دیگری چون حیات و زندگی برای یک حیوان و یک انسان که سطوح مختلفی از حیات و ذهن برای آنها مطرح هست. می توانیم بگوییم هر دو هوشیار هستند ولی هر دو هوش یکسانی ندارند، یا تعریف های دیگری مانند روح ونفس که مراتب مختلفی را در برمیگیرد، هوش و هوشیاری هم مراتب متفاوتی از یک حقیقت هست. مثلا مراتب بالای روح و مراتب پایین نفس هر دو هوشیار هستند ولی هوش یکسانی ندارند.(به معنی قدرت شناخت محیط و واکنش با آن. مشخص است هر چه سطح وجودی بالاتر باشد، به دلیل کم شدن تضادها و تنازع ها شناخت راحت تر و طبیعتا واکنش ساده تر هست.)
هرچند جدا کردن این دو خیلی ساده نیست. مثلا با توجه به رفتارهای فیزیکی حتی یک قطعه سنگ هم بدون برنامه و بی نظم عمل نمیکند و تا حدی دارای هوش هست چون میتواند با محیط اطراف، واکنش نشان بدهد ولی هوشیار به حساب نمی آید یا در تعریف هوش توسط گاردنر، ابعاد مختلفی برای هوش تعریف میشه که تفکر رایج ای کیو را به عنوان معیار شناسایی هوش درهم میشکنه.
هوشیاری در مورد یک کامپیوتر، شاید تا حدی مشابه آزمون ذهنی اتاق چینی است که کسی بدون آگاهی به زبان چینی در درون اتاق، به سوالاتی- که به زبان چینی از پنجره ی اتاق وارد میشود- از روی معیارهایی که در درون اتاق هست و با اعتماد به شکل حروف و راهنماهای دیگر، پاسخ درست میدهد.
آیا در درون کامپیوتر منselfوجود دارد تا این پاسخ را بدهد؟
مقایسه ی اتاق زبان چینی با عملکرد کامپیوتر، دارای محدودیت هایی است مثلا میتوان اینطوراستدلال کرد که فرد درون اتاق چینی، هرچند زبان چینی نمیداند ولی هوشیار است و با کمک هوشیاری خود میتواند از روی نشانه ها، به پاسخ درست برسد. یعنی اگر این هوشیاری و هوشمندی نبود، پاسخ درستی هم داده نمیشد.
منحصر کردن هوشمندی به قدرت محاسباتی و زبان، محدودیت این آزمون به حساب می آید. اگر فردی بدون آموزش های قبلی از شکل ها و راهنماهای درون اتاق، در آنجا قرار بگیرد، هرچند هوشیار است ولی هرگز قادر نخواهد بود پاسخ درستی را بیرون بدهد.
هوش و هوشیاری دو مفهوم نزدیک ولی تا حدی متفاوت هستند.
چند دلیل بر اینکه هوشیاری میتواند فراتر از ساختار مغز و مسلط بر آن باشد:
1- تخریب بخش هایی از مغز که تصور میشود بخش های اختصاصی برای ادراک است:
مثلا در سکته های مغزی، که بخش مربوط به بینایی در نیمکره ی راست مغز، آسیب می بییند، فرد با گذشت زمان تا حدی قدرت بینایی مربوط به این نیمکره ی تخریب شده را به دست می آورد (به این قدرت بازآرایی توانایی های مغزی، به دنبال آسیب های مغز نوروپلاستیسیتی و یا قابلیت انعطاف مغزی گفته میشود. این حالت مطرح کننده ی هوشیاری مسلط تر بر فعالیت های مادی مغزی است.)
2- رویاها که در زمان نرسیدن داده های حسی به مغز رخ میدهد، نشان دهنده ی هوشمندی، بی نیاز از فعالیت بخش های مرسوم مغزی مانند بینایی و شنوایی است.(حیوانات هم در زمان خواب با وجود بسته بودن چشمهایشان میتوانند رویا ببینند یعنی مرکز هوشیاری آنها محدود به مغز و دریافت های حسی از محیط نیست. توصیه می شود به دو مقاله تحت عنوان های دانشمندان در زمینه علم پزشکی و عصب شناسی به نتایج دقیقی رسیدند که حیوانات هم خواب می بینند ومرکز حافظه کجاست؟درهمین کانال مراجعه شود.)
3- رمزی بودن رویاها: نشان میدهد منبع هوشیاری از جهان یا زبان و عبارت های متفاوت از زبان موجود در کیهان ماست؛ به طوری که ترجمه ی این زبان به زبانی که قابل درک توسط فرد بیننده رویا باشد، به صورت رمز آلود و اسرار آمیز است.
منابع مقاله:
1- John Searle (2005). Consciousness. In Honderich T (ed.). The Oxford companion to philosophy. Oxford University Press. ISBN 978-0-19-926479-7.
2- Jaynes, Julian (2000) [1976]. The Origin of Consciousness in the Breakdown of the Bicameral Mind (PDF). Houghton Mifflin. ISBN 0-618-05707-2.
3- Rochat, Philippe (2003). Five levels of self-awareness as they unfold early in life (PDF). Consciousness and Cognition. 12 (4): 717731. doi:10.1016/s1053-8100(03)00081-3. PMID 14656513. S2CID 10241157.
4- P.A. Guertin (2019). A novel concept introducing the idea of continuously changing levels of consciousness. Journal of Consciousness Exploration & Research. 10 (6): 406412.
5- Peter Carruthers (15 Aug 2011). Higher-Order Theories of Consciousness. Stanford Encyclopedia of Philosophy. Retrieved 31 August 2014.
6- Michael V. Antony (2001). Is consciousness ambiguous?. Journal of Consciousness Studies. 8: 1944.
7- Hacker, P.M.S. (2012). The Sad and Sorry History of Consciousness: being, among other things, a challenge to the consciousness-studies community (PDF). Royal Institute of Philosophy. supplementary volume 70.
8- Farthing G (1992). The Psychology of Consciousness. Prentice Hall. ISBN 978-0-13-728668-3.
9- Goh, C. H.; Nam, H. G.; Park, Y. S. (2003). Stress memory in plants: A negative regulation of stomatal response and transient induction of rd22 gene to light in abscisic acid-entrained Arabidopsis plants. The Plant Journal. 36 (2): 240255. doi:10.1046/j.1365-313X.2003.01872.x. PMID 14535888.
10- Volkov, A. G.; Carrell, H.; Baldwin, A.; Markin, V. S. (2009). Electrical memory in Venus flytrap. Bioelectrochemistry. 75 (2): 142147. doi:10.1016/j.bioelechem.2009.03.005. PMID 19356999.
11- Maich, Aloysius (1995). A Hobbes Dictionary. Blackwell: 305.
12- Hobbes, Thomas; Molesworth, William (15 February 1839). Opera philosophica quæ latine scripsit omnia, in unum corpus nunc primum collecta studio et labore Gulielmi Molesworth . Londoni, apud Joannem Bohn. Archived from the original on 5 November 2013 via Internet Archive.
13- Sam; Princiotta, Dana; Naglieri, Jack A., Eds. (2015). Handbook of Intelligence: Evolutionary Theory, Historical Perspective, and Current Concepts. New York, Heidelberg, Dordrecht, London: Springer. p. 3. ISBN 978-1-4939-1561-3.
14- S. Legg; M. Hutter (2007). A Collection of Definitions of Intelligence. Advances in Artificial General Intelligence: Concepts, Architectures and Algorithms. 157. pp. 1724. ISBN 9781586037581.
15- Gottfredson, Linda S. (1997). Mainstream Science on Intelligence (editorial) (PDF). Intelligence. 24: 1323. doi:10.1016/s0160-2896(97)90011-8. ISSN 0160-2896. Archived (PDF) from the original on 22 December 2014
https://www.youtube.com/watch?v=x0cyZBoXqnE
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031