توضیح بیشتر در مورد زبان ادراکی و ابرازی و شناخت حقیقت
پس چیزی ثابت و مشترک، نزد همه مردم وجود دارد و آن، اندیشهای یا ادراکی است که بزرگتر و شاملتر از زبان مورد سخن گفتن، است. بله روش تفکر یا شایسته تر است گفته شود، تشکیلات فکری نزد مردم، یکی است و اگر در بیان آن اختلاف دارند از طریق ابزار زبان است.
السلام علیکم خدا جزای خیر به شما بدهد.
همیشه وقتی در مورد تکامل بیولوژیک انسان، سخن میگویند منظور آنها تکامل حنجره و نزول آن در سطحی است که میتواند صداهای مختلفی ایجاد کند و این باعث ارتباط بیشتر بین مردم شد و در نتیجه همکاری مجموعه ها برای شکار و دیگر امور، توانایی بیشتر برای بقا پیدا کردند و فرضیه ای هست که میگوید علت انقراض نئاندرتال، کمی ارتباط آنها با هم و کمی توانایی آنها، برای ساختن اجتماعات بود.
این در مورد ابتداست. اما آنچه رخ داد همانطور که امام سید احمد الحسن ع، در کتاب توهم بی خدایی بیان میکند، جهش فرهنگی انسان است و سبب آن، انتشار نفس انسانی در آدم ع و آغاز تکلیف عبادتی و معرفتی انسان است و معتقدم این جهش فرهنگی باعث جهش کشاورزی و در نتیجه آغاز استقرار بیشتر جمعیت های انسانی در یک مکان شد و از شکل دارای نقل و انتقال گذشته، خارج شد و این باعث ایجاد شهرهای بزرگ شد.
اکنون موضوعی که مربوط به سخن ماست آنکه جهش فرهنگی، بدون ارتباط با هم، ایجاد نمیشود و ارتباط بدون زبان، ممکن نیست پس نفس انسانی ای که خدا پخش کرد، بر زبان، تاثیر مستقیمی گذاشت زیرا معانی جدیدی را وارد ادراک انسان کرد و تاکید میشود زبان، معانی عقلی و مغزی محض نیست و نفسانی است و از معارف و افق هایی آمده است که این ارتقای نفسانی و روحی، آن را گشوده است و مغز جز ابزاری- که تعبیر از این معانی را یا لغت بیانی را آسان میکند- نیست.
و به نظر من بالاترین معانی از طریق قرآن بیان شده است و سازگار با هر زمان و مکان است و اگر این معانی، فقط عقلانی بود چگونه ممکن است این کلمات در هر زمان منطبق شود و آن را با توصیفی دقیق وصف کند و نیز آینده را توصیف کند؟
برای نزدیک شدن تصویر، مثالی را میزنم اگر میشد به بیان قرآن از طریق عقلی و بدون تاثیر نفسانی رسید، برای مغز روبات ها یا هوش مصنوعی ممکن بود به بیان قرآن برسد و مشابه آن را بیاورد بلکه اگر معادله های نحوی و زبانی، در آن برنامه نویسی میشد، ممکن بود بهتر از آن را بیاورد ولی میدانیم روبات ها ممکن نیست مانند قرآن بیاورند زیرا آنچه روبات، فاقد آن است ادراک معانی است و این امری است که بر معارف انسانی، به صورت عام، جاری است.
و عموما حتی حیوانات به اندازه ای معانی را بر اساس سطح نفسانی- که خدا آن را آفرید- ادراک و فهم میکند و بدون نفس، قدرت ادراک وجود ندارد و پژوهش هایی هست که بیان میکند حیوانات، زبان خاصی دارند و توانسته اند برخی کلمات آن را تفکیک کنند مانند کلمات ترساندن از شکارچی...
در نتیجه انسان ها با زبان یا ارتباط، به شکل خاص از حیوان، متمایز نمی شوند بلکه با عمق تواصل(ارتباط) و با پیچیدگی لغوی و با قدرت بیان کردن معانی و با گشایش افق های معرفتی از هم متمایز میشوند.
و این طبیعتا تاثیر نفسی است که خدا در وجود انسان قرار داد و این همراه با تکامل جسمانی ای است که این امر یا وظیفه را آسان میکند.
و بر اساس ارتقای روحی، انسان قادر است حقایق را در جهان های بالا درک کند و این، با معانی، تجلی یافت سپس آن را ترجمه کرد و همانطور که خلفای خدا علیهم السلام کردند، آن را با زبان بیانی به صورت ساده و واضح رساند.
این فهم من است و خدا و ولی او، داناترند.
سحر عطایی
فرآیندهای عقلی ای- که منظور دانشمندان است- جای آن در مغز است یعنی فرآیندهایی بر سطح مغز انسان است که ژنها آن را ساخت و بنا کرد ... و به وسیله منطقه تولید زبان و منطقه فهم زبان ادراک میشود
و وقتی در مورد مطلب فطری سخن میگویند منظور آنها چیزهای ژنتیکی است و عقلی نیست که ما از جنبه دینی در مورد آن، سخن میگوییم.
میگویم نزد ما استعداد فطری برای فهم معانی و تولید آن و تعامل با آن، وجود دارد ولی این استعداد، فقط ژنتیکی نیست بلکه از جهان دیگری در سطح نفس است. و بعد از آن، انسان از طریق آموزش این معانی را با زبان دنیوی صوتی یا نوشتاری مربوط می کند
نمیدانم مطلب را رساندم یا نه
دکتر ابتسام احمد
ابتسام احمد، خوب است این منظور آنها از عقل است و عقل از نظر آنها فرآیندهایی است که مغز اجرا میکند و شاید مغز با فرآیندهایی- که انجام میدهد- پیامهای نفسانی را- که نفس به سوی مغز میفرستد- ترجمه میکند.
و اگر به زبان اشاره، توجه کنیم می بینیم نشان میدهد زبان، بیشتر از ابزاری برای تولید صداها نیست و وقتی از کار بیفتد مغز از دو دست برای انجام وظیفه زبان، استفاده می کند ولی زبان، فصیح تر و روشنتر است و علاوه بر آن، میزان تاثیر آن در انتقال رساله، بیشت
ر از چیزی است که دو دست در ترجمه معانی انجام میدهد.
لغت، اصطلاحی برای منظومه رمزهای تولید شده و ترجمه شده، از معانی ای است که به آنها اشاره میشود؛ چه این رمزها لفظی یا اشاره ای یا حرکتی باشد. از این رو زبان ها متعدد میشود: بدن، لغتی دارد، دو دست، لغتی دارد زبان، لغتی دارد در حالی که معانی یکی است و متعدد نیست.
همچنان میخواهم بیشتر استفاده کنم و به خصوص از دانشجویان دانشکده و محققان میخواهم مطالب خود را بیان کنند.
زکی صبیحاوی
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031