برایان گرین در مورد نسبیت عام، توضیح میدهد.(دکتر برایان گرین، برایان گرین (به انگلیسی: Brian Greene) (زاده در ۹ فوریه ۱۹۶۳، نیویورک) فیزیکدان آمریکایی و یکی از نظریهپردازان نظریه ریسمان است. او از سال ۱۹۹۶ در دانشگاه کلمبیا به تدریس میپردازد. وی در ۱۲ سالگی آن چنان در ریاضی توانایی پیدا کرد که یک استاد دانشگاه به او خصوصی درس میداد. گرین در سال ۱۹۸۰ وارد دانشگاه هاروارد شد و لیسانس فیزیک گرفت. در سال ۱۹۹۶ دکترای خود را با بورس رودز در دانشگاه آکسفورد گرفت.)
جهان و جاذبه ها نسبی است.
آزاد بیندیش در بند این جاذبه های ظاهری، نباش
حس و ادراک قسمت هشتاد و سه
مشاهده، جهان را میسازد یا بخشی از واقعیت آن را قابل درک میکند؟
جهانی از سیاهچاله(تکینگی)
و سیاهچاله ای که بر اساس علوم جدید، هرگز قابل مشاهده نیست! زیرا سیاهچاله آنقدر جاذبه دارد که حتی به نور اجازه ی گریز و مشاهده توسط ناظر را نمیدهد!
#تفسیر_کپنهاگن در فیزیک جدید، ناظر را سازنده ی واقعیت، معرفی میکند؛ در حالی که بخش پایه ای و سازنده ی کیهان، توسط او قابل مشاهده نیست!
چگونه ناظر هوشمند، سازنده ی جهان باشد در حالی که بخش پایه ای و ریشه ای جهان، از نگاه او پنهان است؟!
در برابر آزمون گربه ی شرودینگر، نشان میدهد ناظر، با توجه به باز و یا بسته بودن درب مجموعه ی مقابل خود، بخشی از حقیقت آن را میبیند و او سازنده ی جهان نیست. ناظر هوشمند با توجه به عمق و ظرفیت معرفتی خود و باز یا بسته بودن درب مجموعه یا مجموعه های مقابل خود- که برخی درون مجموعه ی دیگرند و ممکن است درب آنها در درون مجموعه یا مجموعه های بیرونی دیگر، باز یا بسته باشد- بخش کوچکی از واقعیت موجود را شاهد است نه اینکه خودش، جهانی را در ذهن، بسازد.
نسبیت عام پس از نسبیت خاص، در زمانی مطرح شد که دانشمندان فیزیک، در مورد قانون قابل مشاهده ی جاذبه ی نیوتن، تامل کردند. این تامل، تامل بر قانونی قابل مشاهده بود و در حقیقت، نگاه بر جعبه ای باز بود؛ جعبه ای که در برابر ناظر، دربش بسته نیست.
طبیعتا این جعبه ی باز، ممکن است در درون جعبه های دیگری باشد که در برابر ناظر هوشمند، دربش بسته است و طبق آزمون گربه ی شرودینگر، تا رمز درب آن، گشوده نشود برای ناظر قابل مشاهده نیست و یا حتی درون جعبه ای باشد- که اساسا ناظر، بخشی از آن مجموعه و جعبه، است و به دلیل آن- که تحولات و دگرگونی های جعبه، ناظر را هم در بر میگیرد- متوجه تغییرات و دگرگونی های درون جعبه نیست.نگاه شود مقاله یچرا پس از بیدار شدن از خواب، تا چند دقیقه احساس گیجی میکنیم؟ در همین کانال)
(طبق قوانین نیوتن، نیروی جاذبه ی گرانش بین دو جسم، به جرم و مسافت بین آنها در یک لحظه، بستگی دارد. مفهوم این سخن، آن است که اگر یکی از این دو جسم حرکت کند- به گونه ای که مسافت بین آن دو تغییر کند- نیروی گرانش، بر جسم دوم تغییر میکند. به عبارت دیگر تغییر، در هر لحظه و به صورت آنی خواهد بود.
یعنی اثرگذاری نیروی گرانش، با سرعت بی نهایت منتقل میشود و این، با نسبیت خاص- که میگوید بالاترین سرعت، سرعت نور است- سر ناسازگاری دارد.
از این رو اینشتاین، ده سال کامل، در تلاش برای ارائه ی نظریه ی گرانشی بود که با نسبیت خاص، در تعارض نباشد.
او در سال ۱۹۱۵ میلادی، نظریه ی نسبیت عام را مطرح کرد که کیهان را از نظر تاثیر گرانش ماده و نیروی آن و نیز تاثیر مواد بر هم، به صورت یک مجموعه ی کلی و واحد در نظر میگیرد و با آنچه اینشتین، در نسبیت خاص مطرح کرده بود در تعارض نیست ...
ما با یک بافت کیهانی مواجهیم که از ابعاد چهارگانه، تشکیل شده است و زمان، جدای از دیگر ابعاد کیهان نیست.
در نظریه ی نسبیت عام، تاثیر گرانش در نتیجه ی خمیدگی ابعاد چهارگانه ی کیهان یعنی زمان- مکان، به دلیل وجود ماده و انرژی است.
گویا بافت موجود در هستی به صورتی است که میتوان در آن، خمیدگی ایجاد کرد.
هر ماده در جهان با مقدار جرم خود، این بافت را خمیده میکند و هر انرژی، به همین صورت این بافت را به اندازه ای- که معادل مقدار مشابه مادی آن طبق معادله همبستگی جرم و انرژی مطرح شده توسط اینشتاین است- خم میکند.
برای نمونه جرم و انرژی خورشید، بافت زمان-مکان را خم میکند و زمین در این مسیر منحنی- که بسیار شبیه به مسیر مستقیم و در واقع کوتاهترین فاصله ی بین دو نقطه در ابعاد چهارگانه است- حرکت می کند.
ما در جهان سه بعدی این مسیر را تقریبا به صورت دایره ای میبینیم، مشابه هواپیمایی که در ابعاد سه گانه، بر خط مستقیم در هوا بین دو نقطه، حرکت میکند ولی مسیر سایه ی آن بر روی سطح دو بعدی زمین، الزاما خط مستقیم نیست و در نتیجه ی پستی ها و بلندی های سطح زمین، مسیر سایه، منحنی و خمیده میشود.)( #احمد_الحسن، کتاب #توهم_بی_خدایی: ص۴۵۲-۴۵۳) احمد الحسن، دانشمند و مهندس عراقی، متولد ۱۹۶۸ میلادی در شهر بصره، دارای دهها کتاب در مورد مهندسی، علم فیزیک، فیزیک کوانتوم، مغز، هوشیاری و چند جهانی است.) #احمدالحسن_را_بشناس
انتقال اطلاعات بین جسم و انرژی، در نتیجه ی خمیده کردن بستر کیهان، میتواند آنی باشد. این، در نتیجه ی از میان رفتن همه ی تمایزهای بین دو نقطه است و دو نقطه ی متمایز را در تماس و اتصال با هم؛ هرچند در بخشی اندک از ثانیه، قرار می دهد و حجاب بین آن را می شکافد و آن دو را یکی می کند.
طبیعتا ارتباط بین دو جسم یا دو انرژی از طریق انرژی ای بین آنها رخ میدهد و خود این انرژی، باعث خمیدگی ای جدید می شود.
در میان دو انرژی یا دو نقطه ی متمایز یا دو جسم نقطه ای، همیشه انرژی و نقطه ی دیگری هرچند بسیار، برای انتقال اطلاعات هست و این فرایند تا زمانی- که تمایزی هست- ادامه دارد؛ تا آنکه تمایزها از میان برود و پرده ای میان دو تمایز، باقی نماند؛ هرچند این یکی شدن، برای کسری از بخشی از ثانیه طول بکشد و بار دیگر برای وجود، در قالب ذهن ناظر، مرز و حدی شکل بگیرد.
تا ناظری هست و تا ظرف ذهنی در قالب هوشیاری، وجود دارد، تمایز و تفاوتی هم هست تا آنکه ناظر، در هوشیاری فراتر از خود- که بر او مینگرد و به او وجود میدهد- جذب و منهدم شود تا در نهایت، جز هوشیاری مطلق و بی مرزی- که هیچ تمایزی در آن قابل تصور نیست- باقی نماند.
برخی توضیحات دکتر سلمان فاطمی نورولوژیست در ایران https://www.youtube.com/watch?v=EsNkwoAEFKY
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031