ور دو هزار سال تو، در پی سایه میدوی
آخر کار بنگری تو سپسی و پیش، او
حس و ادراک قسمت یازدهم
آنچه می بینیم، حقیقت اشیا است یا سایه ای که از تابش نور بر شیء ایجاد میشود؟
و اگر حقیقت شیء است چرا کسانی پس از دیدن هر چیز، تا عمق آن پیش میروند و در پس آن، علت ها و اسبابی را می بینند که باعث ایجاد آن، شده است و گروهی فقط بر ظاهر و بدون توجه به علت ها واسباب آن، باقی می مانند؟
چرا گروهی از هر چیز و هر واقعه و رخداد، به قدرت خدای مطلق بی نهایت میرسند و گروهی از هر چیز، سببی برای بی نیاز دیدن خود از خالق مطلق میبینند؟
No matter how fast you run,
your shadow more than keeps up.
Sometimes it's in front. ― Rumi
https://www.facebook.com/photo/?fbid=423308835815005&set=a.291883805624176
چند گریختم، نشد سایه من ز من جدا
سایه بود موکلم، گر چه شوم چو تار مو----
نیست جز آفتاب را قوت دفع سایهها
بیش کند کمش کند این تو ز آفتاب جو----
ور دو هزار سال تو، در پی سایه میدوی
آخر کار بنگری تو سپسی و پیش او----
جرم تو گشت خدمتت، رنج تو گشت نعمتت
شمع تو گشت ظلمتت، بند تو گشت جست و جو....
جلال الدین محمد بلخی معروف به مولوی شاعر قرن ششم
آنچه دیده میشود سایه ای از حقیقت و نه خود حقیقت است.
و این سایه، نه فقط سایه ی ظاهری است که در ایستادن در جلوی خورشید شکل میگیرد بلکه وجود، همه اش سایه ی واقعیتی است که در جلوی نور حقیقت، ایستاده است. این سایه ها هرقدر هم کوچک شود: مثلا واقعیت جلوی سایه، کوچک و کوچکتر شود و یا به منبع نور بسیار بسیار نزدیک شود، این سایه همچنان باقی است و هیچگاه از وجود، جدا نمی شود. ظلمت، همیشه در همه ی مخلوقات باقی است و راه کوچک کردن این سایه و ظلمت، کوچک کردن خود و حرکت به سوی نور است.
آنچه در هر نگاه و در هر درک باید لحاظ شود، رها شدن از سایه و توجه به واقعیت موجود در پس آن و بعدا گریختن از واقعیت تا نگاه بر حقیقتی است که همه واقعیت ها از آن گرفته شده و سایه ی آن حقیقت در آفتاب است.
و در نهایت خواهیم دید آنچه نور خود تصور می کنیم چیزی جز ظلمتی کمتر از قبل نیست.
و آنچه ما را نگاه میدارد نه غرور رسیدن به هدف بلکه حیران ماندن در جستجویی است که هیچگاه از ما جدا نشده است.
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031