سندرم جدایی دو نیمکره
(split syndrome)
یا سندرم کالوزال، بیماری ای نادر است که در آن، ارتباط بین دو نیمکره ی مغز از میان میرود، ولی گاهی ارتباط تا حدی باقی میماند.
افراد با مغزهای دچار عدم اتصال دو نیمکره، معمولا تفاوت واضحی در مقایسه با افراد سالم در عملکرد خود نشان نمیدهند ولی آزمون های دقیق نشان میدهد، دو نیمکره به طور مستقل عمل میکنند و دو نیمکره یکدیگر را نمیشناسند.
سندرم مغز جدا به دلیل جراحی های ظریف جدا سازی کوپوس کالوزوم به عنوان انتخاب آخر در تشنج های مقاوم ایجاد میشود؛ همچنین در مواردی مانند سکته های مغزی، عفونت، رگ پاره شده، تومور، ام اس و یا اختلال مادرزادی در تشکیل کوپوس کالوزوم هم میتواند ایجاد شود.
با وجود این اختلال، مبتلایان معمولا حافظه ی سالم، توانایی های اجتماعی مناسب دارند و توانایی های حرکتی قبل از ایجاد سندرم را حفظ میکنند. آنها توانایی هایی را یاد میگیرند که حرکات مستقل دست یا انگشتها را در بر میگیرد ولی در اموری که نیازمند حرکات هماهنگ دست و انگشتان است مشکل دارند.
حرکات چشمها معمولا دست نخورده باقی میماند. بیماران با این سندرم معمولا در پردازش صداها، بوها مشکل دارند.
معمولا وقتی بو به بینی راست میرسد آنها در درک بینی دچار چالش می شوند. با این حال برخی علایم در سندرم مغز جدا ممکن است با گذر زمان بهبود پیدا کند.
این سندرم اولین بار در سال ۱۹۶۰ توسط نوروبیولوژیست روگر ولکات بررسی شد. او فعالیت های اختصاصی لوب های راست و چپ مغز را بررسی کرد.
نمونه ی این سندرم، سندرم دژرین است.(اختلال در شناسایی حروف و اعداد نوشته شده
گاهی با فردي مواجه هستیم که صداها را می شناسد و حتی میتواند، نظرات خود را بنویسد ولی قادر به شناسایی متون نوشته شده نیست. این مورد ناتوانی در خواندن خوانده میشود(الکسيا) و ممکن است همراه با ناتوانی در نوشتن هم باشد.
به شکل خالص آن، agnosic alexia or alexia without agraphia or pure word blindness) می گویند و در این حالت به نظر می رسد، فرد اصلا قادر به دیدن مطالب نوشته شده نیست. در این بیماران توانایی خواندن به شکل وسیعی مختل است ولی دیگر توانایی های زبان مانند نامیدن، تکرار سخنان، نامگذاری بر اشیا و درک شنوایی و نوشتن، معمولا سالم است. این بیماری را فردی به نام ژوزف ژول دژرين در سال 1892 میلادی، توصیف کرد و از این رو به آن سندرم دژرينهم گفته می شود.
این بیماری در نتیجه ضایعات یا ضربه های مغزی و به صورت اکتسابی حاصل می شود. ضایعه در شریان پشتی مغز در سمت چپ- که به دم ساختمانی به نام کورپوس کالوزوم(واسط ارتباط دو نیمکره مغزی) و قشر بینایی چپ خونرسانی می کند- ایجاد می شود. این بیماران می توانند بنویسند ولی قادر به خواندن نیستند حتی آنچه را- که خودشان نوشته اند- نمی توانند بخوانند!
در این بیماران چون مسیرهای بینایی و نه مسیرهاي شنوایی درگیر می شود فرد نمي تواند بخواند ولی اگر کسي عبارت ها را با صداي بلند بخواند، میتواند مطلب را درک کند. در این بیماران نیمکره ی چپ بینایی قادر به درک اطلاعات نیست پس بیمار ناچار، فقط از نیمکره راست بینایی برای دیدن استفاده مي کند و میدانیم برای درک مطالب دیده شده در قشر بینایی راست، لازم است اطلاعات به مرکز ادراک و زبان در نیمه چپ مغز منتقل شود.(مرکز درک و زبان در نیمه چپ مغز است.)این انتقال از طریق کورپوس کالوزوم است که دیدیم دم کورپوس کالوزوم در این بیماری آسیب می بیند و نمي تواند اطلاعات را منتقل کند.
چه خواهدشد؟
آنچه را فرد می بیند، درک نمی کند و نمي تواند بیان کند.
مرکز زبان، مرکز مهمی در انسان است و همانطور که قبلا در همین کانال بیان شد از دو بخش درکی و بیانی تشکیل می شود. بخش درکی(ورنيکه)و بخش بياني(بروکا)نام دارد. یعنی فرد آنچه را می بیند، می شنود، مي بوید یا لمس می کند، در منطقه درکی یا ورنيکه، درک می کند و پس از درک مطلب، اطلاعات به بخش جلویی یا بروکا منتقل می شود و فرد می تواند آن را بیان کند.
دیدن اشیا سبب ایجاد پیام های الکتریکی در بخش پشتی مغز ميشود و ایناطلاعات از بخش پشتی مغز به قسمت های جلوتر می رود.
حالا فردی را تصور کنید که به دلیل ضایعه عروقی، قادر به دیدن نیمه راست بینایی نیست و تنها بخش قابل استفاده، نیمه چپ میدان بینایی است و به دلیل ضایعه در کورپوس کالوزوم قادر به انتقال اطلاعات بینایی به نیمه چپ مغز- برای درک و بیان آنچه دیدهاست- نمیباشد!
توجه:
با اینکه این بیماران قادر به خواندن مطالب نوشته شده و اعداد نيستند ولی به صورت شگفت انگیزی می توانند جمع و تفریق یا ضرب را در اعداد نوشته شده، انجام دهند مثلا اگر 6-8 به آنها نشان داده شود- اگر بخواهد بخواند- آن را مثلا 3-6 میخواند ولی اگر جواب تفریق از او پرسيده شود جواب درست میدهد! اگر مرکز درک و تصميم، کاملا در قسمت چپ مغز است و
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [12/23/2023 11:30 ب.ظ]
در این بیماران امکان انتقال اعداد دیده شده در نیمه چپ بینایی به مرکز درک نیست، چگونه اين محاسبات را درست انجام مي دهند؟؟ این سوال ما را در برابر پرسش های زیاد ديگري در مورد استقرار مرکز هوشیاری، در نیمه چپ مغز قرار مي دهد.
مطلب قابل توجه دیگر، درک بهتر کلماتی است که قابل تصورتر به صورت تصویر، است.
به امید شفای همه این بیماران
Cohen, L. (2000). Calculating Without Reading: Unsuspected Residual Abilities In Pure Alexia. Cognitive Neuropsychology. 17(6): 563583.
Roberts, DJ; Lambon Ralph, MA; Woollams, AM (July 2010). When does less yield more? The impact of severity upon implicit recognition in pure alexia.Neuropsychologia. 48 (9): 24372446.
@salmanfatemi👇👇)
https://youtu.be/Z2SnG2NO32g?si=nJOPzCfqaoxdMMfj
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031