بازگشت به ریشه های تکاملی انسان برای کشف بسیاری از نارسایی های کنونی بدن
DNA نئاندرتال، استفاده شده است تا مغز کوچکی(اورگانوئید)را درست کند!
طی دو مقاله، در همین کانال برخی مزایا و معایب به ارث رسیده از پیشینیان انسان، در رویارویی با ویروس کرونا و سندرم کووید 19 بیان شد. تکامل یا فرگشت مادی، ایده آل نیست و در ظرف محدود عالم مادی انجام میشود؛ بنابراین، این تکامل گاهی میتواند باری بر دوش انسان جدید باشد. شناسایی ژن هایی که باعث این کمبودها میشود و درستکاری آنها در قالب مهندسی ژنتیک، دریچه ی نوینی بر روی کمبودهای انسان جدید است. به خصوص برخی از این ژن ها، توان مقابله ی انسان امروز را در برابر همه گیری ها کاهش میدهد.
شناخت گذشته ی ژنتیکی انسان امروز، گامی بلند به سوی زندگی بهتر و توانمندتر است. ریشه های مشترک انسان و دیگر موجودات زنده روی کره زمین، توان انسان را در مقابله با همه گیری ها افزایش میدهد و از جمله ی این توانمندی ها، شناساندن ضرورت برخورد منصفانه با دیگر موجوداتی است که در زبان حیات یعنی ریشه زندگی، با ما مشترک هستند.
گروهی از پژوهشگران در باسل سوییس اعتقاد دارند این کار منجر به پژوهش های بیشتری خواهد شد. گروهی از پژوهشگران سوییسی به صورتی موفق توانستند DNA نئاندرتال را به کار ببرند تا مغزهای کوچکی را رشد دهند. تیم، تحت رهبری گرایسون کامپ از سلول های بنیادی القا شده با قابلیت های متعدد استفاده کردند. این سلول ها در بیماری های دیابت، لوکمی و بیماری های مغزی استفاده می شود. با بازگشت به نسل های باستانی سلول ها گروه تحقیق، امیدوارند استعداد ژنتیکی بیماری ها را بفهمند.
بگذارید به سوی نئاندرتال بازگردیم. درک عام زیست تکاملی اینگونه است: شامپانزه به انسان با دوره ای از واسطه های نئاندرتالی در طول مسیر که موهای خو را از دست میدهند!
در حقیقت تصویر، بسیار پیچیده تر از این است. مسیر از آسترالپتیکوس تا هموساپینس، مستقیم نیست: همونئاندرتال(مردی از دره ی نئاندر) و نیز هموارکتوس، هموسولونسیس(مردی از دره ی سولو)، هموفلورسینسیس(مرد کوتاه از فلورز)، همو دنیسوا(مردی از سیبری)، همورودولفنسیس(مردی ازدریچه ی رودلف)و هموارگاستر(مرد کارگر)
برای این واسطه ها چه اتفاقی افتاده است؟
بیشتر احتمال دارد هموساپینس، آنها را کشته شده باشد. پیشینیان ما در حدود 40 هزار سال قبل همراه با نئاندرتال ها کار می کردند. امروز در حدود
40% ژنوم نئاندرتال، در دو درصد انسان های غیر آفریقایی وجود دارد و این عقیده- که نئاندرتال و انسان آفریقایی با هم درنیامیخته اند- اکنون مورد چالش است. (ژنوم نئاندرتال موضوع مطالعه ی جدیدی است که در ژورنال گزارش های سلول بنیادی منتشر شده است.)
در سال 2010 ژنتیک شناس سوئدی اسوانته پاآبو ژنوم نئاندرتال را برای اولین بار نقشه برداری کرد. او دی ان ای نئاندرتال را به طور موفقی بیرون آورد و زنجیر کرد که دروازه ی جدیدی را بر پژوهش های ژنتیکی می گشاید. تیم زیر نظر گرایسون کامپ در موسسه ی افتالمولوژی بالینی و مولکولی در باسل سوییس، بافت مغز دارای DNA نئاندرتال را برای اولین بار رشد دادند. این گروه، از سلول های بنیادی دارای پتانسیل های فراوان استفاده کردند که به طور معمول از پوست انسان یا سلول های خونی گرفته میشود.
سلول های بنیادی از نظر زیست شناسی مانند طلا هستند. با دادن دوباره ی برنامه به این سلول ها و بازگرداندن آنها به مرحله ی شبه جنینی، پژوهشگران می توانند محدوده ی وسیعی از سلول های انسانی را برای مقاصد درمانی تولید کنند. این، در حقیقت چیزی است که کامپ امیدوار است خط پژوهش روی ژنوم نئاندرتال، برای رسیدن به آن کمک کند.
(سلول بنیادی دارای ژنوم نئاندرتال، گام جدیدی است که میتواند ما را به سوی برخی مزایای موجود در بدن نئاندرتال ها ببرد. تکامل مادی ایده آل نیست و گاهی در جریان تکامل، به دلیل فراهم نبودن شرایط مانند انرژی و یا امکانات دیگر، به جای توسعه و بزرگ شدن، شاهد پس رفت و کاهش هستیم. از این پس رفت ها مثلا اندازه مغز از نئاندرتال تا انسان جدید است. مغز نئاندرتال در حدود 10% بزرگتر از مغر انسان امروز است. استفاده از ژن های نئاندرتال و به کار بردن آن در سلول های بنیادی میتواند تلاشی در جهت از میان بردن این پس رفت و بزرگ کردن مغز انسان امروز باشد. هرچند باید توجه داد که بزرگ شدن مغز، لزوما تمدن ساز و فرهنگ ساز نیست.)
رمزهای ژنتیکی، اسراری را در مورد توسعه ی و استعداد زیستی بیماری ها و یا دیگر کمبود ها نشان میدهند. وقتی سلول های بنیادی بتوانند شبیه مغز، معده، پوست، کلیه و روده انسان شوند قابلیت های آنها به پایان می رسد. پژوهشگران امیدوارند که سلول های بنیادی در درمان دیابت، لوکمی، بیماری ها عصبی و بسیاری از بیماری های دیگر کمک کند.
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [06.04.21 01:03]
وقتی گروه، مقاله ی خود را مینوسید DNA نئاندرتال بسیاری از خصوصیات ژنتیکی شامل رنگ پوست و چشم ، پاسخ ایمنی، متابولیسم چربی، شکل جمجمه، شکل استخوان، انعقاد خون، مشخصات خواب و بیماری های خلقی را ایجاد میکند. با تحلیل سکانس های ژنومی 173 شرکت کننده ی اروپایی آنها توانستند هاپلوتیپ نئاندرتال یعنی گروهی از ژنهای به ارث برده شده از والد واحد را شناسایی کنند. آلل ها برای عملکرد گوارشی، پاسخ ایمنی و رنگ پوست شناسایی شد.
کامپ اعتقاد دارد این پژوهش برای مطالعه ی فرایندهای تکاملی انسان، سودمند است. پس از شناسایی ژنهای نئاندرتال گروه پژوهش اورگانوئید مغزی(مینی مغز) را رشد دادند که بافتی سه بعدی است و به ندرت از چند میلیمتر فراتر میرود. اورگانوئیدها منابع پراکنده ای در عرصه ی آزمایشگاهی به خصوص پژوهش های درمان دارویی هستند.
پروتکل های درمان سرطان در این اورگانوئیدها آزمایش می شود. هرچند کار این گروه، حیرت آور است کامپ تصور میکند این، بیشتر شبیه یک داستان تخیلی علمی است. اینها سلول های نئاندرتال نیستند ولی سلول های انسانی است که DNA نئاندرتال را درون خود دارند و این کاملا متفاوت از پارک ژوراسیک است. کارهای بیشتری در مورد این مکانیسم باید انجام شود به جای آنکه چیزی جدید بازآوری شود. (فیلم پارک ژوراسیک: در این فیلم تخیلی، دانشمندان در جزیره ایزلا نوبلار، پارکی تفریحی ساختهاند و در آن دایناسورها را شبیهسازی کردهاند. جان هاموند، گروهی از دانشمندان را برای بازدید از پارک پیش از بازگشایی همگانی فرا میخواند. به سبب سهل انگاری و خرابکاری دستهای از دایناسورها آزاد میشوند و بازدیدکنندگان و کارشناسان میکوشند برای نجات خود از جزیره بگریزند....)
فرایند در زمانی شروع شده است که این سیستم های بافتی هنوز ایده آل نیستند. کامپ به مطالعه ی دیگر پیشینیان همو مانند DNA دنیسوان علاقه مند است. ما هر چه ساعت را به عقب برگردانیم، بهتر ریشه های خود را میشناسیم. اگر این مسیر باعث درمان ها و معالجه هایی برای برخی از قویترین بیماری های کشنده انسانیت و دیگر کمبودهای تکاملی بدن ما شود عقب برگشتن دارای ارزش فراوانی است.
https://bigthink.com/surprising-science/neanderthal-dna?rebelltitem=3#rebelltitem3
برخی توضیحات از دکتر سید سلمان فاطمی نورولوژیست
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031