تسلیم شدن از نورون آغاز می شود!/شناسایی نورون انگیزه زدا
نوروسافاری |وقتی تسلیم می شویم در مغز ما چه اتفاقی می افتد؟
در مغز، گروهی از سلول ها موسوم به نورون های «نوسیسپتین» قبل از نقطه ی توقف و تسلیم شدن و دست از تلاش برداشتن، بسیار فعال می شوند. نورون های فوق نوسیسپتین ترشح می کنند؛ مولکول پیچیده ای که موجب بازداری ترشح دوپامین، یعنی نوروترنسمیتر مرتبط با انگیزش می شود.
این یافته ها که اخیرا در مجله ی cell گزارش شده اند، بینش جدیدی به دنیای پیچیده ی انگیزش و پاداش، ارایه می کنند.
به گزارش نوروسافاری از دانشگاه واشنگتن، نورون های نوسیسپتین در نزدیکیِ قسمتی از مغز قرار دارند که با نام « ناحیه ی تگمنتال شکمی» (VTA) شناخته شده است. این ناحیه، از نورون هایی تشکیل شده است که در طی اعمال لذت بخش، دوپامین آزاد می کنند. اگرچه در گذشته دانشمندان تأثیر نوروترنسمیترهای ساده و سریع الاثر را بر روی نورون های دوپامینرژیک (آزاد کننده ی دوپامین) مطالعه کرده بودند، این تحقیق از اولین مطالعاتی است که اثر سیستم تعدیل کننده و پیچیده ی نوسیسپتین را توصیف می کند.
کریستین پدرسن، نویسنده ی همکارِ تحقیق و دانشجوی سال چهارم دکترا در رشته ی مهندسی زیستِ دانشکده ی پزشکی و دانشکده ی مهندسی دانشگاه واشنگتن، می گوید:
ما با زاویه ی [دید] کاملا جدیدی بر روی ناحیه تگمنتال شکمی نگریستیم.
محققان این دانشگاه و همکارانشان در سایر دانشگاه ها، چهار سال را در جست و جوی نقش نوسیسپتین در تنظیم انگیزش صرف کردند.
پدرسون می گوید:
یافته ی بزرگ، این است که نوروترنسمیترهای درشت و پیچیده موسوم به نوروپپتیدها، با اِعمال اثر بر روی ناحیه ی تگمنتال شکمی، تاثیر بسیار پرقدرتی بر رفتار حیوانات دارند.
کاربردهای این کشف علمی
محققان می گویند این یافته به افراد، با افزایش انگیزه در آنها زمانی که افسرده اند و به صورت معکوس، با کاهش انگیزه در آن ها زمانی که در جست و جوی مواد مخدر هستند(مثل اختلال سوء مصرف مواد یا اعتیاد)، می تواند کمک کند.(کاهش انگیزه همیشه بد نیست گاهی لازم است از فعالیت زیاد سلول های بسیار فعال، کاسته شود!)
یافته ی مذکور زمانی به دست آمد- که پژوهشگران، نورون های مغز موش هایی را مشاهده می کردند- که در جست و جوی شکر بودند. [در این آزمایش] موش باید برای دسترسی به منبع [تقویت] یعنی شکر، با پوزه اش به دریچه ای ضربه وارد کند. در ابتدا تکلیف ساده بود اما تعداد ضربات مورد نیاز برای دسترسی به منبع به صورت [تابع] نمایی افزایش می یافت و با تبدیل ضربات مورد نیاز از یک به دو ضربه و بعد پنج ضربه و به همین صورت رو به بالا، در نهایت تمامیِ موش ها تسلیم می شدند.
ثبت فعالیت نورونی، آشکار ساخت که نورون های «انگیزه زدا» یا «نا امیدی» زمانی که موش ها دست از جست و جوی منبع برمی داشتند، بیشترین فعالیت را داشته اند.(ناامیدی، باعث کاهش فعالیت نورون های ناسیسپتین است یا کاهش فعالیت های این نورون ها باعث کاهش انگیزه و امید آوری است؟
باز به بحث قدیمی و فلسفی مرغ و تخم مرغ باز میگردیم: اول تخم مرغ بود یا مرغ؟!
ولی امروز نظریه جهان های موازی این بحث را بازتر و روشن تر کرده است: در ابتدا نه تخم مرغ بود و نه مرغ بلکه نقشه ای برای ساخت مرغ بود. این نقشه در ابتدا نه به صورت تخم مرغ بود و نه جوجه بلکه برنامه ای عام بود، در جهانی- که قوانین و ساختار و جلو و عقب آن، متفاوت از جهان مادی ما بود.
و شاید با توجه به نزدیکی پیوند نفس و روان با جسم، بتوانیم این نقشه را درون روان یا نفس بدانیم و یا بتوانیم جهان مادی خود را از جمله سلول های بدن و سلول های مغزی و ترشحات مادی آنها را، ساخته و تجلی آن بخش غیر مادی بدانیم.
بحث احساساتی مانند ترس و شادی و غم و ... و دوگانگی آن نسبت به جسم، سالها به وسیله فیلسوفان و دانشمندان علوم شناختی و مغز مورد بحث قرار گرفته است و یکی از بزرگترین جدال های معرفتی است.
شاید در مورد احساساتی مانند سرما، گرما، صدای بلند یا دیدن رنگ ها کاملا لازم است در مرحله اول جسم ما مداخله کند.
دقت کنید شاید!!
و مثلا شاید لازم است، چشم به وسیله دوربین خود تصویربرداری کند و یا اعصاب حسی به وسیله تغییرات الکتریکی خود پیام سردی یا گرمی را به مغز مخابره کنند ولی در مورد احساساتی مانند ترس یا شادی یا غم همیشه نیازی به محرک خارجی نیست و همه ما تجربیاتی فراوانی از ترس یا دلهره بی مورد و بدون محرک خارجی یا بدون هیچ شرایط استرس زای بیرونی را داریم.
حتی در مورد احساسات اول مانند دیدن و شنیدن و چشیدن و ...- که در قسمت اول بیان شد- همه ما دیدن و بوییدن و شنیدن را در عالم رؤیا و حین خواب تجربه کرده ایم با اینکه چشم ما بسته است یا جز پتو روی پوست بدن ما نیست و صدایی هم در اتاق خواب ما نیست!
و حتی گاهی فرد روزه دار تشنه، رویایی از نوشیدن آب میبیند و با اینکه ر
وزه است و در حین خواب هم امکان نوشیدن آب نبوده است، پس از بیداری تشنگی او برطرف شده است!
و حتی احساسات دیگر یعنی ترس و لذت هم در عالم خواب، به شدیدترین شکل ها تجربه میشود. یعنی احساسات، وابسته صد در صد با عملکردهای عالم مادی ما نیست بلکه گویا تجربیات احساسی؛ چه احساس ترس یا احساس اضطراب و یا احساس دیدن یا شنیدن، نه تنها بدون ظواهر عالم مادی ممکن است بلکه دارای همان اثرات خوردن و نوشیدن یا لمس و ترس مادی و حتی شدیدتر هم هست. و کسی نیست که تجربه ضربان شدید قلب خود را پس از دیدن صحنه ای بسیار وحشتناک در عالم رؤیا تجربه نکرده باشد.
منو روان غیر مادی- که تحت تاثیر تغییرات مادی نیست و مثلا با گذر زمان منتبدیل به تو یا دیگری نمیشود- این روان، گویا دارای تاثیرات بسیاری بر جسم ماست و گاهی تاثیرات آن بسیار شدیدتر از تاثیرات مادی هم هست.
از سوی دیگر کشف نظریه جهان های موازی و تاثیرات این جهان ها بر هم در سالهای اخیر، دریچه ای را برای تصور امواجی غیر از امواج مادی و تاثیرگذار بر جسم ما میگشاید. و هرچند هنوز تا درک سلسله وار این جهان ها- به گونه ای که هر جهان را نتیجه و تجلی جهان بالاتر بداند- راه زیادی مانده است ولی همین حد هم- که جهان ها را مانند حباب هایی جدا شده از دیگی در حال جوشیدن و گاهی تاثیر گذار بر هم، تصور کنیم- گامی به سوی درست است.
(هستي هاي متعدد و هستی از بي چیزی
قبلا دیدیم که محاسبه ثابت کیهانی و تفسیر آن، نیازمند فرض کیهان هاي متعدد است
ولی چند جهانی، دری را در برابر اين استدلال می گشاید که میگوید، پایه و اساس تفسیر هستی از بي چیزی تفاوتهای کمی(کوانتومي)خلأ است
و با فرض تعدد هستی ها و با تاثیراتی- که از هستي ها عبور میکند- تفسیر این تفاوتها ممکن شده است و این، منطقی تر و عقلانی تر از بي علتی اي است که مکانيک کوانتومی بنا می سازد.
و به این ترتيب، این فرضیه- که چیزی از بی چیزی ایجاد شود- از اساس، منهدم میشود و چیزی از بي چیزی اصلا وجود ندارد.
علاوه بر این، پیش از هر چیز، فضایی هر چند بسیار کوچک، باید برای آن چیز وجود داشته باشد؛ تا در این فضا تفاوتهای کوانتومی خلأ یافت شود.
کسانی- که محاسبه ثابت کیهانی را با مساله هستی های متعدد علت یابی میکنند- اینطور فرض میکنند که همه این هستی ها در یک سطح هستند و این هستي ها همه اش به اصلی واحد باز میگردد یا آنطور که همیشه آن را تصور می کنند، مانند حباب هايي است كه از دیگ در حال جوشیدن بیرون میزند!
و ما میتوانیم تصور کنیم- و این اعتقاد ما هم هست- که هستی ها متعدد است ولي در سطوحی مختلف، متعدد هستند و برخی از این سطوح از برخی سطوح دیگر منشأ میگیرد.
بله پائینترین سطح، از هستی ای با سطح بالاتر از آن، منشأ میگیرد و این هستی ها برخيشان بر برخی دیگر تاثیر میگذارند.
و بر اساس این فرضیه، میتوانیم ظهور تفاوتهای کوانتومی در خلا را در مورد هستی خودمان، تفسیر کنیم، ولی نمیتوانیم محاسبه و محاسبه ثابت کیهانی را تفسیر کنيم مگر آنکه کسي وجود داشته باشد که برای ثبت آن اقدام کند و او هدفش ایجاد هستی باشد.
و به این ترتیب وجود خدایی- که خواستش ایجاد ماست- مشخص میگردد.
و از نظر علمی چیزی وجود ندارد تا این فرضيه را ترجیح دهد که هستی هاي متعدد در سطحی واحد هستند و بر خلاف نظری باشد که ما فرض کرديم و گفتیم این هستی ها در سطح واحدی نیستند.
بلکه شايد تفاوتهای کوانتومی در فضا این فرض را ارجح بداند که هستی ها در سطوح مختلف هستند زیرا این مقادیر، نمادی از ذرات اولیه ای هستند که هستی ما از آنها صادر شده است.
پس وقتی مقادير و ذرات از تاثیر هستی دیگری باشد، تاکید میشود ناشی از تاثیر هستی ای هست که هستی ما از آن صادر شده است.
و این تایید میکند که هستی های متعدد در یک سطح و از یک اصل نیستند بلکه در سطوح مختلفی هستند و برخی از آنها از برخی دیگر منشأ میگیرد و هر هستی، محل صدوري دارد که از هستی های دیگر متفاوت است.
و به این ترتیب هر هستی، شؤون آفرینش و وجود و ترکیبی دارد که مختلف است و این، هستی های متعدد را برای تفسیر ثبت ثابت کیهانی ناشايست میکند.
و مثالی برای روشن شدن مطلب:
اگر همه هستی های متعدد با تفاوتهای کمی(کوانتومی) فضا و ذرات اوليه، مانند آنهایی- که هستی ما از آنها آغاز شده است- آغاز شده بود، در آن زمان میشد گفت هستی های متعدد با همه مجموعه اش برای تفسیر ثابت هستی ثبت شده در هستی ما کافی بود اما اگر هر هستی، از هستی های متعدد به صورتی متفاوت- که متناسب با سطح آن است- آغاز شده باشد، مثلا از چیزی تشکیل شده باشد- که کاملا متفاوت از ذرات نیرو یا ماده است- در این صورت، این هستی ها همه شان برای تفسیر ثابت کیهانی، مناسب نیست زیرا مجموعه واحدی- که مستقیما از اصلی مشترک تشکیل شده باشد- نیستند
احمد الحسن- توهم بی خدایی)
توجه: بین آنچه احمد
الحسن درباره تعدد هستی ها می گوید و دیگر مطالب درباره این نظریه، مقایسه کنید!
خوب ادامه مطلب:
محققان افزودند، در پستانداران، مدارهای عصبیِ مرتبط با جست و جوی پاداش به وسیله ی سازوکارهایی تنظیم می شود تا تعادل زیستیِ [بدن] را حفظ کند. تعادل زیستی، تمایلی برای حفظ ثبات درونی بدن- در مواردی چون دمای بدن، سطح قند خون و غیره- با هدف خنثی کردن تاثیر تغییرات محیطی است.
در حیات وحش، حیوانات برای جست و جوی پاداش در محیط هایی- که منابع اندک اند- کمتر برانگیخته می شوند. کوشش برای پاداش های نامعلوم، می تواند زیان آور باشد یا به علت مواجه ی پرمخاطره با شکارچیان یا به علت اتلاف انرژی.
[وجود] نقص در فرآیندهای تنظیمیِ مذکور، در انسان ها می تواند به شکل اختلالات رفتاری از قبیل افسردگی، اعتیاد و اختلالات خوردن، بازنمود پیدا کند.
نویسنده ی ارشد مایکل بروچس، پروفسور بیهوشی، طب درد و داروشناسیِ دانشکده ی پزشکی و عضو هیئت علمی مرکز جدیدِ نوروبیولوژی اعتیاد، درد و هیجان در دانشگاه واشنگتن، می گوید:
در مسیر یاری رساندن به بیمارانی که نورون های «انگیزه» ی آن ها به درستی کار نمی کنند، یافته ها [ی این تحقیق] می توانند راه زیادی را به پیش ببرند.
او می گوید:
ممکن است ما به سناریو های متفاوتی، فکر کنیم که در آن ها افراد بی انگیزه هستند، شبیه به چیزی که در افسردگی رخ می دهد، و با مسدود کردن فعالیت نورون های نوسیسپتین و یا گیرنده های مربوطه به آن ها کمک کنیم تا احساس بهتری داشته باشند. جنبه قدرتمند در رابطه با کشف این سلول ها [این است که] بیماری های اعصاب و روانی- که بر انگیزش اثرگذارند- می توانند بهبود یابند.
او همچنین می گوید:
با نگاه به آینده، این نورون ها شاید بتوانند در افرادی که در جست و جوی داروهای مخدر هستند و همچنین در دیگر انواع اعتیاد، تغییر داده شوند.
نگاه های درمانی از پایین به بالا، روشی مرسوم در پزشکی امروز است و نتایج کاملا مثبت و خوبی در پیشگیری و درمان بسیاری از بیماری ها داشته است ولی با توجه به نظریه های کشف شده جدید در علوم، به ویژه نظریه جهان های موازی و تاثیر شدید یا این جهان ها بر هم(تاثیر به صورت تجلی و نه تاثیر موازی)، نگاه درمانی از بالا به پایین هم قابل انتظار است نتایج کاملا خوب و حتی بیشتر از درمان های قبلی داشته باشد.
تاثیر روان انسان بر درمان بیماری ها هرگز قابل انکار نیست. نوع نگاه و مشاهده ما بر عالم، میتواند جهانی نو از جمله بیماری ها را بیافریند یا درمان کند.
گمان میکنی جرمی کوچکی در حالی که بزرگترین جهان درون توست!
https://www.neurosafari.com/%d8%aa%d8%b3%d9%84%db%8c%d9%85-%d8%b4%d8%af%d9%86-%d8%a7%d8%b2-%d9%86%d9%88%d8%b1%d9%88%d9%86-%d8%a2%d8%ba%d8%a7%d8%b2-%d9%85%db%8c-%d8%b4%d9%88%d8%af-%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%d8%a7%db%8c%db%8c-%d9%86/
ترجمه: فاطمه جواهری وبسایت نوروسافاری
پاره ای توضیحات از دکتر سید سلمان فاطمی
@salmanfatemi
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031