وقتی ستاره می میرد، چه اتفاقی می افتد؟(یا با تعبیر دقیق تر، ذهن ما از در هم شکستن منبع نور، چه برداشتی خواهد داشت؟)
آیا تفاوت ها و فاصله ها در میان ما، فاصله حقیقی است و یا فقط فاصله ای است که ذهن ما می سازد؟
آیا تمایزهای کیهان ما، چیزی جز برداشت ذهن ما است؟
و اگر این ذهن، جور دیگری بنگرد و فاصله ها را به گونه ی دیگری ببیند، سرعت ها و ابعاد، چگونه میشود؟
گذر زمان، در جهانی که تمایزها و فاصله های آن در ذهن مشاهده گر آن، تمایزهای حقیقی نیست و شاید مشاهده گر اساسا این فاصله ها را نبیند چگونه خواهد بود؟!
از قوانین گالیله تا نیوتن تا نسبیت عام و خاص اینشتین تا قانون هم ارزی و در هم شکستن تاثیر جرم، بر شتاب حرکت تا در هم تنیدگی کوانتومی- که گویا در آن فاصله ها کاملا از میان میرود و در اثر پروانه ای، هزاران کیلومتر فاصله، منعی برای ارتباط و انتقال اثر فوری با سرعت بی نهایت نیست- نقش ناظر بر رفتار کیهان ما، بسیار تاثیر گذار است.
تناقضات قوانین نیوتن با نسبیت عام و تناقض نسبیت خاص با نسبیت عام، اینگونه نیست که ما را از سیاهی ای کامل وارد نوری کامل کند یعنی اینگونه نیست که با کشف نسبیت، قوانین نیوتنی به طور کامل از رده خارج شود و یا با کشف نسبیت عام، نسبیت خاص از رده بیرون رود؛ بلکه هرکدام در جایگاه خودش، درست است یا نگاهی از دید ناظرانی است که از مراتب مختلف مینگرند و این تصور که نسبیت عام و در هم تنیدگی، پایان مشاهدات مشاهده گران، است توهمی بیش نیست.
در آن جایی که فاصله ای دیده نشود سرعت انتقال، بی نهایت میشود و در جایی که معلول همه وجودش پیرو و فقیر به علت ایجاد کننده آن است، معلول چیزی جز علت، در توالی حوادث نیست. و اساسا فاصله ای میان علت و معلول نیست یا می توانیم بگوییم معلول چیزی جز عدمی که در ذهن ما قالب و مظروف میشود نیست.
از زمان آغاز تمدن انسانی، ما بر ستارگان اعتماد کرده ایم. ستاره ی نزدیک ما خورشید به ما زندگی داده است. خورشید با ریتم مرتبی کار کرده است تا انسانیت، شروع به آموختن و بهره برداری کند. ما سالها بر بقیه ستارگان نگاه کرده ایم تا حوادث را پیش بینی کنیم و داستان هایی بگوییم که معنی عمیق تری به زندگی ببخشد.
ولی وقتی نورها از عرصه خارج شود، چه اتفاقی می افتد؟
چه میشود وقتی ستارگان بمیرند؟
پیش از آنکه ما بتوانیم مرگ آنها را درک کنیم ما نیاز داریم زندگی ستارگان را بفهمیم. ستارگان انرژی خود را از طریق سوزاندن سوخت تولید میکنند. ولی این سوخت در ستارگان، سوخت فسیلی نیست و ستارگان بسیار داغ تر از آن هستند که در آن، آبی وجود داشته باشد. بنابراین انرژی هیدروالکتریک وجود ندارد. برای ستارگان انرژی به شکل هیدروژن است. منبع فراوان گاز هیدروژن در ستاره- وقتی زیر فشارهای جاذبه ای زیاد پرس شود و تا دماهای بی نهایت بالا داغ شود- از طریق فرایندی به نام جوش هسته ای مقدار بسیار زیادی از انرژی آزاد میکند.
طی این فرایند، نور آزاد میشود و به ستارگان درخششی میدهد که از زمان آغاز انسان، انسانیت را فریفته و حیران کرده است. وقتی ستاره از سوخت هسته ای خود تهی شود می میرد.
ولی مرگ ستارگان ممکن است بر اساس توده ستاره به روش های مختلفی بروز کند. برخی ستاران به سرعت می میرند و از میان می روند و توده های زیبای کهکشانی مانند ابرهای نجومی ایجاد می کنند. ولی دیگر ستارگان طی رخداد انفجاری تماشایی به نام سوپرنوا از میان می روند. این انفجار میتواند همه کهکشان را تحت تاثیر قرار دهد.
اگر یک ستاره، کوچک باشد بر روی خود جمع و کلاپس می شود وقتی زندگی این ستارگان جمع شده، تمام میشود کوتوله ی سفید نامیده میشود. وقتی آنها انرژی تولید نمی کنند هنوز بسیار داغ هستند و طی چند میلیون سال سرد میشوند.
ستارگان با اندازه متوسط شروع می کنند هیدروژن را در لایه هایی بلافاصله بالای مرکز خود، بسوزانند. جاذبه ی زیاد این هسته سبب خواهد شد لایه های هیدروژن سریع تر بسوزد و این، لایه های بالاتر را از هسته بیشتر دور میکند و آن را طی فرایندی سرد میکند. بنابراین ستاره، توسعه پیدا میکند و سرد میشود تا تبدیل به غول سرخ شود. 5 میلیارد سال آینده، خورشید ما تبدیل به ستاره غول سرخ خواهد شد. این غول سرخ پیش از آنکه یک ابر نجومی ایجاد کند آنقدر بزرگ میشود و رشد میکند که سیاره ی تیر، ونوس و حتی زمین را خواهد بلعید.
ولی وقتی ستاره ای چندین برابر خورشید ما منفجر شود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ ستارگان بسیار بزرگ زندگی خود را به شکل اندوهگین کننده تری به پایان میبرند. ستارگانی- که هشت برابر توده ی خورشید هستند- هسته هایی دارند که تحت جاذبه، فشارهای بسیار زیاد و درجه حرارت بالاتر، در هم فشرده شده اند. هسته های بسیار متراکم این ستارگان نهایتا به یک نقطه ی بحرانی می رسد که حتی هسته نمیتواند خودش را تحت فشار بسیار زیاد جاذبه نگه دارد.
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [05.03.21 08:28]
آن ستارگان بسیار بزرگ، طی یک انفجار ابرنواختر بسیار بزرگ متلاشی میشود. ابرنواختر آنقدر قدرتمند است که پیش از آنکه ناگهان محو شود میتواند طی یک هفته به همه کهکشان با 100 میلیارد ستاره توسعه پیدا کند. پس از انفجار ابرنواختر همه آنچه از ستاره باقی میماند یک هسته ی مرده است. معمولا هسته، یک ستاره ی نوترونی میشود که بسیار بسیار چگال و کوچک است. برای بزرگترین ستارگان، هسته باقیمانده آنقدر چگال است و آنقدر کشش جاذبه ای قدرتمندی ایجاد میکند که حتی نور نمیتواند از آن فرار کند. این ها سیاهچاله نامیده میشود.
مهم نیست چگونه ستارگان می میرند. چرخه ی زندگی آنها به هر چه تو در اطراف خودت می بینی وابسته است. وقتی ستارگان منفجر میشوند آنها محصولات میلیاردها سال همجوشی را در کیهان آزاد می کنند. این جایی است که اتمهای تشکیل دهنده ی تو و همه چیز در اطراف تو به وجود می آیند.
کارل ساگان گفته است: نیتروژن DNA ما، کلسیم دندان های ما و آهن خون ما و کربن موجود در کیک سیب در درون ستارگان کولاپس شده(جمع شده در خود)ساخته شده است. ما ازمصالح درون ستاره ساخته شده ایم!
https://youtu.be/niDbbPbiUTo
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031