مانند آب باش: روان و سودمند و آرام
مانند سنگ نباش: خشک و خشن
داستان:
ماری در جستجوی غذا وارد کارگاه نجاری میشود. عصر، نجار آن کارگاه را ترک کرده بود.
نجار عادت داشت برخی وسایل خود از جمله اره را روی میز بگذارد.
مار در جستجوی غذا به اینجا و آنجا سرک کشید که ناگهان بدنش با اره، زخم ساده ای برداشت.
مار در واکنش، اره را گاز گرفت و این سبب شد از دور دهان او خون، فوران کند. نمی دانست چه شده و تصور کرد اره به او حمله کرده است و وقتی خود را در معرض مرگ حتمی دید خواست واکنش قویتری نشان دهد؛ همه ی بدن خود را به دور اره پیچید و کوشید آن را خفه کند.
صبح، نجار آمد و اره و ماری مرده را در کنار آن دید. مار، فقط به خاطر عصبانیت و خشم خود مرده بود.
نتیجه گیری::
گاهی می کوشیم در لحظه عصبانیت، دیگری را آسیب بزنیم و بعد از مدتی میفهمیم جز به خودمان آسیب نزده ایم.
زندگی گاهی نیازمند بی خیال شدن است نادیده گرفتن رخدادها، نادیده گرفتن افراد، نادیده گرفتن کارها و سخنان، ...
به بی خیال شدن هوشندانه، عادت کن! برخی امور، ارزش تامل ندارد.
خدا انسان را از آب و گل آفرید: در برخی آب بر گل، غلبه دارد و تبدیل به رود میشود
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031