چرا مغزهای ما ارتقا یافت تا به ضخامت و اندازه کنونی رسید؟ از پروفسور برنارد وود
طی میلیون ها سال و از زمانی- که پیشینیان انسان از شامپانزه جدا شد- حجم مغز او سه برابر شده است و این حقیقت- که ما هموساپینس ها در مقایسه با بقیه گونه ها مغزهای بزرگی داریم- قابل بحث نیست، ولی آنچه قابل بحث است آنکه چرا مغزهای ما به این اندازه رسید.
(سیر برنامه ریزی شده و هدفمند تکامل درک و احساس و واکنش موجودات؛ یعنی هوش، و نوسانات این سیر پیشرونده، با وجود شرایط طبیعی نسبتا یکسان
یا ثابت ماندن این سیر در برخی موارد، با وجود تغییرات شدید آب و هوایی مانند آنچه در دوره انقراض دایناسورها رخ داد و از برخی موجودات زنده، فسیل های زنده ای ساخت- که تاریخ ما قبل دایناسورها را نشان می دهد- همه اینها نشان دهنده نقشه ای هدفمند در برنامه ساختار موجود زنده است.
نقشه ژن ها کاملا هدفمند است و این هدف، ما را با موثری آگاه آشنا می کند که این برنامه و هدف را در نقشه ژن ها قرار داد.(توصیه می شود به فصل چهارم کتاب توهم بی خدایی، نوشته احمد الحسن، با نام نظریه تکامل و دلایل عقلی بر وجود پروردگار، اله یا خدا و فصل پنجم همین کتاب با عنوان صفت اثر، صفت تاثیر گذار را نشان می دهدمراجعه شود.)
پژوهش گران، اکنون مدلی را مطرح کرده اند که نشان می دهد ماده خاکستری مغز ما به طور مداوم با گذر زمان، تکامل یافته است، یعنی اینطور نیست که گزینش هوش ما به دلیل رفتار و سلوکی معین بوده باشد.(بلکه بیشتر از آن، نشان می دهد، نقشه ای درونی در برنامه ژنتیکی وجود داشته است که جدای از تاثیرات محیط و کم و زیاد شدن های مادی، باعث ارتقا و تکامل مغز میشود و گزینش طبیعت هم کمک می کند و این با وجود امکان گزینش طبیعی برخی ابزارهای بقای دیگر است که حتی شاید در کوتاه مدت سودمندتر از مغز هم باشد)
کمبود تخمین ها و اندازه گیری ها در زمان بررسی سببی- که حجم داخل جمجمه(INTRACRANIAL VOLUME) را طی شش میلیون سال اخیر در انسان های اولیه یا هومینین ها افزایش داده است-وجود نداشته است.
اندرودو دانشمند فسیل شناس در دانشگاه شیکاگو می گوید: حجم مغز انسان های نخستین مانند حجم مغز شامپانزه بود و از آن زمان، رو به بزرگ شدن گذاشت؛ پس مهم است بفهمیم، چرا اینگونه شد.
فرضیات زیادی هست و تفسیرها، تغییر سیستم غذایی و بهبود جریان خون و دگرگونی در گیرنده ها را- که نقشی اساسی در تغذیه سلول های عصبی جدید دارد- بیان می کند و این تفسیرها به ما کمک می کند چگونگی توانایی خود را در تعامل با دستگاه عصبی بزرگ و پیچیده بشناسیم ولی به ما چیز زیادی در شناخت نیروهایی- که در گزینش انسان دارای مغز بزرگ مشارکت دارد- نمی دهد.(گزینشی هدفمند که با وجود امکان انتخاب ابزارهای بقای دیگر- که شاید حتی در کوتاه مدت موثرتر از مغز وابزار هوش باشد- ابزار هوش و مغز را بر می گزیند.)
آیا داشتن مغز بزرگ تر در پیشینیان ما- آنطور که برخی تصور می کنند- نقشی در راستی و نیکوکاری های بیشتر ما دارد یا به انسانها توانایی بیشتر برای حل مشکلات میدهد؟(توصیه می شود به پایان نامه دکتر توفیق سروردر دانشکده پژوهش های برتر دینی و لغوی در نجف اشرف، تحت عنوان اصل و ریشه های اخلاق انسانی در علوم جدید، نورساینس ، روانشناسی، روانپزشکی، مردم شناسی، فلسفه و جامعه شناسی مراجعه شود)
سرپرست اصلی پژوهشبرنارد وود در دانشگاه جرج واشنگتن، می گوید: اعتقاد سنتی می گوید مغز بزرگ ما به دلیل زنجیره ای از گام های زیاد شونده و تراکمی، ارتقا یافته است و هر کدام از پیشینیان ما را باهوش تر کرده است. و اضافه می کند: عجیب نیست که واقعیت، به دلیل عدم وجود ارتباط واضح بین حجم مغز و رفتار، پیچیده تر شود.
و در راه به دست آوردن تصویر واضح تر درمورد چگونگی رخداد این اختلاف در حجم، پژوهشگران بحث قبلی- که حجم ها را درون جمجمه بررسی میکند- حدود 94 نمونه فسیلی را- که نماینده بیش از شش گونه انسانی فرعی از درخت خانوادگی پیشینیان ماست- مقایسه کردند. و به جای بررسی آن از خطی- که از استرولپتیکوس جدا می شود و اینها تقریبا 3.2 میلیون سال قبل یا بیشتر تا زمان انسان دو پا (هموارکتوس) می زیستند- شروع می شود.(انسان دو پا قبل از نیم میلیون سال قبل می زیست.)
نمونه ها به خانواده هایی تقسیم شد که به پژوهش گران اجازه پیگیری و مقایسه تغییرات هر زیر شاخه را در گونه های مختلف، می داد و آنچه به آن رسیدند، تکامل تدریجی انتخاب گونه های انسان بامغز بزرگ تر از نظر حجمی بود. این پژوهش به ما معلوماتی در مورد نیروهایی- که در آن نقش داشته است- نمی دهد و کفه را به سوی ازدیاد تدریجی و مستمر در داشتن مغز بزرگتر، سنگینتر می کند؛ به جای ان- که ایجاد تغییرات ناگهانی را که باعث آن، شد- بررسی کند.
و طبیعتا حجم، تنها عامل اساسی در تکامل وظایف ادراکی نیست و داشتن تعداد زیادتر سلول های عصبی یعنی داشتن
فرصت های بیشتر برای تکامل دادن مهارت های اضافی
و به این ترتیب، روابط بین افارد گونه، نقش اساسی در تعیین میزان فعالیت مغزی و وظایف آن بازی می کند. از بد شانسی بقایای فسیلی زیادی از آنچه داخل جمجمه های پیشینیان است، باقی نمانده ولی مانند این پژوهش ها و نمونه ها به ما کمک می کند تا حدی، آن چیزی را به دست بیاوریم که به ما امکان نتیجه گیری از اطلاعات یافته های فسیلی را میدهد.)
احمد الحسن می گویند: (باید هر کدام شما، خدا را در همه چیز و با همه چیز و بعد از هر چیز و قبل از هر چیز، ببیند تا خدا را بشناسد و پرده از او برداشته شود. پس همه چیز را با خدا ببیند. بله آثار نباید نزد شما نشان دهنده تاثیر گذار سبحان باشد، بلکه آن معبود سبحان، باید نشان دهنده آثار باشد.)
https://www.sciencealert.com/increas...lved-gradually
http://vb.almahdyoon.org/showthread.php…
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031