حس و ادراک قسمت بیستم
حس از درون مجموعه متفاوت از حس از بیرون مجموعه است.
ماده و انرژی تاریک، حدود ۹۵درصد کیهان ما را تشکیل میدهد و ماده ی معمولی قابل مشاهده، فقط ۵درصد کیهان است! در حالی که بیشتر مردم چیزی جز آنچه با چشم خود ببینند نمی شناسند. اصطلاح تاریک و غیر معمول، یعنی دانشمندان نمی توانند این ماده و انرژی را مشاهده کنند و نه اینکه این ماده و انرژی، واقعا تاریک و غیر معمول باشد.
طیف امواج الکترومغناطیس- که به وسیله ی انسان قابل مشاهده نیست- بسیار وسیع است و این طیف وسیع، دارای تاثیرات زیادی است هرچند برای ما قابل مشاهده نباشد. به همین ترتیب انرژی و ماده ی تاریک، بی اثر نیست بلکه به وسیله ی پژوهشگران از روی تاثیری که دارد شناسایی شده است. بحث ماده ی تاریک و نامعمول، نشانه ی ناتوانی علم امروز از مشاهده ی بزرگترین بخش کیهان است در صورتی که ماده ی روشن و معمول، چیزی بیش از ۵درصد کیهان نیست یعنی اصطلاح روشن و تاریک در اینجا فقط برای قابل مشاهده بودن یا نبودن، توسط چشم و ابزار هوشمندی ناظر درون مجموعه، به کار میرود و شاید از دید ناظری- که از بیرون کیهان ما مینگرد- قضیه کاملا برعکس باشد و آن چیزی که ما به عنوان تاریک و نامعمول معرفی می کنیم بخش معمول و روشن کیهان ما باشد و حتی ماده ای که به عنوان روشن و معمول تصور می کنیم به دلیل کوچکیش اصلا به چشم بیننده ی خارج از کیهان نیاید.
اساسا کیهان معمول و قابل مشاهده ی ما چیزی جز جلوه ی حقیر و کوچک علت ها و محرک های دیگر نیست و اصالت ماده ای که میبینیم به ریشه ها و علت هایی است که گاهی جز پس از دهها سال پژوهش و تحقیق شناخته نمیشود. این در حالی است که ما با تصوری اشتباه گمان میکنیم این کیهان به خودی خود و بدون علت و ریشه های اصیل، پابرجاست؛ در حالی که عقل سالم پیدایش چیزی بدون علت و سبب را نمیپذیرد.
عادت به آنچه هست، میتواند انسان را سنگین و بی نیاز از پژوهش در مورد علت ها و سبب ها کند؛ همانگونه که زندگی طولانی در محیطی چرکین و بدبو به تدریج حساسیت انسان را نسبت به بوی بد آن میزداید.
با این حال برای کسی که از روی پشت بام به درون این محیط بدبو وارد شود، بسیار زننده و نفرت انگیز خواهد بود.
نگاه از درون مجموعه و عادت به ابعاد آن، با نگاه از بیرون آن- که شرایط و ابعاد دیگری دارد- متفاوت است و همیشه ناظران درون مجموعه ها و قفس های تنگ، باید این حق را به ناظران بیرون از مجموعه بدهند به شکل دیگری نگاه کنند.
اصطلاحات مرسوم، شاید روزی دگرگون شود و این دگرگون شدن ها برای کسانی قابل پذیرش است که همیشه جایی را برای ندانسته ها و ناشناخته های خود در نظر میگیرند؛ نه برای موجوات مغرور و متکبری که به جهل، خود را دانای به همه چیز میدانند و نه فقط ملای دهرند همه را مانند خود می خواهند و این در حالی است که قانون تکامل عام، توهم آنها را با گذر زمان، ثابت میکند؛ همانگونه که امروز همه گالیله را میستایند و کلیسا را خونخواری میدانند که خون بیگناهان را میریزد.
فریاد سلطه و خودخواهی مدعیان پوچ، در برابر حق طلبی گالیله ها و آزادگان تاریخ، دوامی ندارد زیرا جز توهمی نیست و این توهم، فقط در سایه ی جهل یا تاریکی حقیقی درون قفس، روشن می نماید.
هرجا سیاهی هست سفیدی هم هست یا شاید به عبارت دیگر هر جا سفیدی هست سیاهی هم هست ولی این سیاه و سفید از دید همه ی ناظران نیست بلکه آنچه ناظر درون مجموعه، سیاه میداند از دید ناظر مسلط، از جایی فراتر ممکن است سفید باشد و برعکس.
هرجا تاریکی باشد، سفیدی هم هست!
شاید بار اول باشد در مورد سفیدچاله ها میشنوی.
تا حالا شاید در مورد سیاهچاله ها شنیده باشیم که حتی به نور، اجازه نمیدهد از آن بگریزد. چنین موجودیت های کیهانی به وسیله ی تکینگی یا نقطه ی چگالی نامحدود انرژی/توده/اطلاعات و یک افق رویداد- که اندازه ی سیاهچاله را تعریف میکند- نمایندگی میشود. به علاوه امکان تشخیص نشانه ها یا امضاهای جاذبه ای- به عنوان مواردی که دو سال قبل به قول معروف از اتحاد و ادغام دو سیاهچاله ایجاد شد- فراهم میشود.
در مورد سفیدچاله چطور؟
مناطق گمنام فضا به نام سیاهچاله، حداقل از نظر تئوریک، توصیف های ریاضی را برای
مناطقی معرفی میکند که حتی نور قادر به ورود به آن نیست! این موجودیت ها سفیدچاله نامیده میشود.
هرچند از نظر ریاضی وجود این سفیدچاله ها مطرح شده است ولی تا امروز در واقعیت فیزیکی وجود ندارد. این تئوری که به وسیله ی نسیم هرمین مطرح شده است دهه هاست به آن اشاره میشود.
کار مشابهی به وسیله ی تیم دیگری از جمله کارلو رووریفیزیکدان نظری دانشگاه ایکس مارسلیدر فرانسه و همکاران او مطرح شده است.
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [12/13/2021 7:41 AM]
آنها می گویند ممکن است سفیدچاله و سیاهچاله با هم مرتبط باشند. سیاهچاله ممکن است تونل کوانتومی به سوی سفیدچاله باشد. وقتی سیاهچاله تاحدی تبخیر شود تا حدی که دیگر نتواند بیشتر چروکیده شود( با در نظر گرفتن فضا زمان کوانتیزه شده) سیاهچاله ی در حال محو شدن یا مردن، دوباره به جای اول بازمی گردد و سفیدچاله را شکل میدهد.
ماده در این تئوری ها روی هم کولاپس میشود تا سیاهچاله را تشکیل دهد سپس از سوی دیگر به شکل سفیدچاله بیرون میزند. آنطور که نویسندگان مقاله، روولی و هاگارد بیان میکنند این می تواند به طور حاد توصیف معمای اطلاعات سیاهچاله را تغییر دهد.
ولی این همه چیز نیست. سفیدچاله ها میتوانند بیشتر ماده ی تاریک را در کیهان تشکیل دهند که برخی حتی قبل از انفجار بزرگ وجود دارد. بنابراین ممکن است ما به زودی، مطالب بسیار بیشتری در مورد این موجودات شگفت انگیز کیهانی بشنویم.
https://www.resonancescience.org/blog/Where-there-is-black-there-is-white
برخی توضیحات از دکتر سلمان فاطمی نورولوژیست
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031