اختلال در شناسایی حروف و اعداد نوشته شده
گاهی با فردي مواجه هستیم که صداها را می شناسد و حتی میتواند، نظرات خود را بنویسد ولی قادر به شناسایی متون نوشته شده نیست. این مورد ناتوانی در خواندن خوانده میشود(الکسيا) و ممکن است همراه با ناتوانی در نوشتن هم باشد.
به شکل خالص آن، agnosic alexia or alexia without agraphia or pure word blindness) می گویند و در این حالت به نظر می رسد، فرد اصلا قادر به دیدن مطالب نوشته شده نیست. در این بیماران توانایی خواندن به شکل وسیعی مختل است ولی دیگر توانایی های زبان مانند نامیدن، تکرار سخنان، نامگذاری بر اشیا و درک شنوایی و نوشتن، معمولا سالم است. این بیماری را فردی به نام ژوزف ژول دژرين در سال 1892 میلادی، توصیف کرد و از این رو به آن سندرم دژرينهم گفته می شود.
این بیماری در نتیجه ضایعات یا ضربه های مغزی و به صورت اکتسابی حاصل می شود. ضایعه در شریان پشتی مغز در سمت چپ- که به دم ساختمانی به نام کورپوس کالوزوم(واسط ارتباط دو نیمکره مغزی) و قشر بینایی چپ خونرسانی می کند- ایجاد می شود. این بیماران می توانند بنویسند ولی قادر به خواندن نیستند حتی آنچه را- که خودشان نوشته اند- نمی توانند بخوانند!
در این بیماران چون مسیرهای بینایی و نه مسیرهاي شنوایی درگیر می شود فرد نمي تواند بخواند ولی اگر کسي عبارت ها را با صداي بلند بخواند، میتواند مطلب را درک کند. در این بیماران نیمکره چپ بینایی قادر به درک اطلاعات نیست پس بیمار ناچار، فقط از نیمکره راست بینایی برای دیدن استفاده مي کند و میدانیم برای درک مطالب دیده شده در قشر بینایی راست، لازم است اطلاعات به مرکز ادراک و زبان در نیمه چپ مغز منتقل شود.(مرکز درک و زبان در نیمه چپ مغز است.) این انتقال از طریق کورپوس کالوزوم است که دیدیم دم کورپوس کالوزوم در این بیماری آسیب می بیند و نمي تواند اطلاعات را منتقل کند.
چه خواهدشد؟
آنچه را فرد می بیند، درک نمی کند و نمي تواند بیان کند.
مرکز زبان، مرکز مهمی در انسان است و همانطور که قبلا در همین کانال بیان شد از دو بخش درکی و بیانی تشکیل می شود. بخش درکی(ورنيکه)و بخش بياني(بروکا)نام دارد. یعنی فرد آنچه را می بیند، می شنود، ميبوید یا لمس میکند، در منطقه درکی یا ورنيکه، درک می کند و پس از درک مطلب، اطلاعات به بخش جلویی یا بروکا منتقل می شود و فرد می تواند آن را بیان کند.
دیدن اشیا سبب ایجاد پیام های الکتریکی در بخش پشتی مغز ميشود و این اطلاعات از بخش پشتی مغز به قسمت های جلوتر می رود.
ولی اطلاعات دیده شده در نیمه چپ بینایی وارد نیمکره راست ميشود ولی برای انکه تحلیل و درک شود باید از دمکورپوس کالوزوم و از خط وسط بگذرد و به نیمه چپ مغز بیاید تا درک و بیان شود، ولی اگر دمکورپوس کالوزوم خراب باشد، اطلاعات نیمه چپ بینایی درک و بیان نمیشود.
حالا فردی را تصور کنید که به دلیل ضایعه عروقی، قادر به دیدن نیمه راست بینایی نیست و تنها بخش قابل استفاده، نیمکره راست است و به دلیل ضایعه در کورپوس کالوزوم قادر به انتقال اطلاعات بینایی به نیمه چپ مغز- برای درک و بیان آنچه دیدهاست- نمیباشد!
توجه:
با اینکه این بیماران قادر به خواندن مطالب نوشته شده و اعداد نيستند ولی به صورت شگفت انگیزی می توانند جمع و تفریق یا ضرب را در اعداد نوشته شده، انجام دهند مثلا اگر 6-8 به آنها نشان داده شود- اگر بخواهد بخواند- آن را مثلا 3-6 میخواند ولی اگر جواب تفریق از او پرسيده شود جواب درست میدهد! اگر مرکز درک و تصميم، کاملا در قسمت چپ مغز است و در این بیماران امکان انتقال اعداد دیده شده در نیمه چپ بینایی به مرکز درک نیست، چگونه اين محاسبات را درست انجام مي دهند؟؟ این سوال ما را در برابر پرسش های زیاد ديگري در مورد استقرار مرکز هوشیاری، در نیمه چپ مغز قرار ميدهد(توصیه می شود به تدریس اراده ازاد آیا حقیقت است یا توهم از دکتر توفیق مسرور در همین کانال، مراجعه شود)
مطلب قابل توجه دیگر، درک بهتر کلماتی است که قابل تصورتر به صورت تصویر، است.
به امید شفای همه این بیماران
Cohen, L. (2000). Calculating Without Reading: Unsuspected Residual Abilities In Pure Alexia. Cognitive Neuropsychology. 17(6): 563583.
Roberts, DJ; Lambon Ralph, MA; Woollams, AM (July 2010). When does less yield more? The impact of severity upon implicit recognition in pure alexia.Neuropsychologia. 48 (9): 24372446.
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031