سفرنامه سفر به بم و جنوب شرق ایران چابهار(قسمت چهارم)
قلعه تیس و روستای تاریخی تیس
روستای تیسیکی از جاذبه های گردشگری شهرستان چابهار است که آثار تاریخی را در خود جای داده است. این روستا یکی از روستاهای قدیمی و در واقع بازمانده از دوران هخامنشیان است. کارشناسان قدمت این روستا را بیش از ۲۵۰۰ سال برآورد می کنند و در اسناد و نوشته های مربوط به لشکرکشی اسکندر مقدونی نیز از این روستا با عنوان تیز نام برده شده است. این روستا در زمان های قدیم «بندر تیس» نامیده می شده و یکی از بنادر مهم بازرگانی دریای عمان به شمار می رفته است. هنوز هم ویرانه های این بندر باستانی در اطراف آن وجود دارد. مردم محلی این گورستان قدیمی را گورستان جن ها می دانند و در زبان بلوچی به آن «جن سنط» می گویند.
غارهای تیس
در روستای تیس سه غار باستانی وجود دارند که به نام غارهای سه گانه تیس مشهور هستند. مردم محلی این غارها را بان مسیتی می نامند. در زبان بلوچی، بان به معنای مرد صالح و خداپرست و مسیتی به معنی پرستشگاه است. با توجه به شواهد موجود ظاهرا این غارها در گذشته به عنوان پرستشگاه استفاده می شدند.
بر دیواره های مقبره خطوط و علاماتی ترسیم شده که به خط گجراتی و هندی شباهت زیادی دارد. در ورودی مقبره به موازات دهانه ورودی غار و رو به دره تیس واقع شده است.
غار دوم که مصنوعی و دست ساز است سمت راست غار اول و در فاصله هفت قدمی آن قرار دارد. آثار تراش و کنده کاری را به راحتی می توان در این غار مشاهده کرد.
تالاب صورتی دریا بزرگ:
تالاب لیپار تالاب صورتی ایران
در ماههای بهمن، اسفند، فروردین، شهریور و مهر شاهد پدیده جزر و مد قرمز در منطقه خلیج گواتر هستیم كه عامل اصلی آن گونه نوكتیلوكا میلیاروس است كه در ماههای بهمن، اسفند و فروردین تعداد آن به شدت افزایش مییابد. فرآیند «رد تاید» یا «كشند قرمز» از جمله فرآیندهای بیولوژیكی در محیطهای آبی است كه توسط پلانكتونهای گیاهی به وقوع میپیوندد و نقش عمدهای در زنجیرههای غذایی و انرژی در اكوسیستمهای آبی دارد.
دریای سبز و تالاب صورتی در چابهار شگفت انگیز است. رنگ در رنگ و دگرگونی در دگرگونی و تمایز های بسیاری که جهان مادی ما را تا امروزساخته است.
چابهار مثل قشم، جنگل حرا دارد. جنگلهایی که تحت تاثیر جزر و مد آبند و در بین مرداب روییدهاند و پیدا و پنهان میشوند. برگ درختان این جنگلها که مانگرو نام دارد همیشه سبز است، حتی وسط زمستان. وقت جزر میشود میتوان با قایق به میان این جنگلها رفت.
جنگل های حرا و ماهی های دوزیست آن و دلفین ها در نزدیکی این جنگل ها که برعکس ماهی های دوزیست پستانداران دوزیست هستند- که دوباره به سوی دریا آمده اند- نشان از مقاومتی برای زندگی و مقاومتی دلیرانه برای سازگاری با سختترین شرایط حیات در آبهای شور است (توصیه می شود به سفرنامه سفر به قشم در کانال و سایت های دکتر سید سلمان فاطمی مراجعه شود.)
لایه بندی های عمودی و افقی کوههای چابهار:
لایه های عمودی این کوه ها، در قسمت پایین تر است و قسمت های فوقانی تر تحت تاثیر جاذبه به قسمت پایین تر کشیده شده است. به بالای کوه که نگاه می کنیم همان لایه بندی های مرسوم زمین شناسی را می بینیم ولی وقتی به قسمت پائینتر نگاه کنیم لایه ها شکل عمودی به خود میگیرد.
توضیح: لایه های زیرین تحت فشار لایه های رویی است و این فشار زیاد می تواند بر روی چیزهای دیگری در لابلای لایه های سنگی هم، فشار وارد کند. آب های زیر زمینی هم تحت این فشار هست و هر جا فرصتی برای بیرون ریختن داشته باشد، بیرون می ریزد؛ به خصوص در مناطق گودی مانند کویر، تحت فشار دریاهای این منطقه در سالهای طولانی، ساختار سنگی و لایه های آن، بسیار فشرده است. این فشار زیاد لایه ها، مانع از نگه داشتن آب و موارد دیگر در دل زمین می شود و هر گوشه نرمی پیدا کند، هر چه درون خود دارد بیرون می ریزد.
مثال: لایه های بالایی کوه ها به دلیل تحت فشار زیاد نبودن، آبها را درون خود میبرد و در لایه های پایین تر تحت فشار لایه های رویی به صورت چشمه های آب بیرون می زند.
مثال دیگر: در زیر خروارها آب اقیانوسها تحت فشار آب و لایه های سنگی رویی عناصری مانند بقایای مرده موجودات تبدیل به منبع انرژی یعنی نفت و گاز میشود و تحت تاثیر این گاز و فشار لایه های فوقانی، نفت با فشار زیاد بیرون میزند.
چابهار، منطقه ای است که به دلیل ویژگی لایه های خاص در کوه ها به نظر میرسد سال های طولانی زیر آب بوده است. در کوههای مریخی این حالت مشاهده می شود.
ساختار سست این کوهها و شیارهای عمیق روی آن نشانه فرسایش ناشی از آب باران در زمینه سست گلین است. سست بودن ساختمان این کوهها نشان میدهد که بعد از بیرون آمدن از زیر آبهای شور تحت شرایط خاص زمین شناسی، لایه های گلین روی هم انباشته شده اند(گلفشان های منطقه، تحت تاثیر
فشار از دل زمین بیرون آمده اند و بر هم انباشته شده اند)
و بعدها با بارش باران و ریزش سطح این لایه ها شیارهای عمیق در آن، به جای مانده است. ولی فرایند فوران گل از زیر بستر همچنان ادامه داشته است به گونه ای که این گلهای شور، امکان رشد هیچ گیاهی را در درون خودش نمیدهد.
ساختار ویژه دیگری در این منطقه وجود دارد که شاید بی ارتباط با تشکیل کوه های مریخی نباشد. گلفشان در کنارک، منظره زیبایی از گلهای شوری است که مانند فوران آتشفشانی از دل خاک بیرون میزند و به کناری میرود و خشک میشود.
در اطراف منطقه گلفشان، شاهد مناظری شبیه کوه های مینیاتوری هستیم برجستگی های ریزی که دقیقا شکل کوچک کوه های مریخی را به ذهن انسان متجلی میکند. شاید بتوان تصور کرد که همین گلفشان های شور، در بعد وسیعتر و در طی هزاران سال توانسته باشد منظره شگفت انگیز کوه های مریخی را ایجاد کند؛ به خصوص وقتی میبینیم بیرون رفتن این منطقه از زیر آب شور دریا و لایه بندی های زمین بعدها با جوشش گل از دل زمین(گل شور)کوه های مریخی را در قسمت رویی و سطحی و پایین تر از لایه های رسوبی، ایجاد کرده است.
چاه ها در چابهار آب شور دارند و مناطق خاصی از چابهار در اطراف کوههای مریخی فاقد هر گونه پوشش گیاهی است یعنی حتی یک علف در آن نمی روید و اینها هم نشان میدهد این منطقه در سالهایی نه چندان دور زیر آبهای شور بوده است.
مقایسه چاه های شور منطقه چابهار که حتی در باغ گرمسیری آن هم مشاهده میشود با منطقه چاه کوه در جزیره قشم شاید جالب و آموزنده باشد.
هر چند هر دو منطقه مناطقی با خاک شور هستند ولی در منطقه چاه کوه قشم با صدها قطعه چاه عمیق مواجهیم که داری آب شیرین است. دو منطقه در شرق و غرب تنگه هرمز قرار دارند. منطقه شرق تنگه هرمز در چابهار چاههایش شور است و منطقه غرب تنگه هرمز دارای چاه های آب شیرین است!
مقایسه این دو منطقه میتواند نشانه وجود آب شیرین پیش از ورود آب دریا در جزیره قشم و دیگر مناطق غرب تنگه هرمز باشد و برعکس این منطقه در چابهار قبلا دریا این مناطق را پوشانده بوده است.
با توجه به یافته های علمی جدید و مطرح شدن وجود چشمه های آب شیرین در کف خلیج فارس- که قبلا آبهای شور آن را نپوشانده بود و سه رود کارون و دجله و فرات به آن می ریخت- میتوان این حالت متفاوت در دو منطقه را درک کرد. منطقه خلیج فارس، وسیع است و بالا رفتن سطح آبهای آزاد در نتیجه آب شدن یخچالهای طبیعی پیش از آن- که در نتیجه شکستن سد طبیعی در تنگه هرمز با آبهای شور پوشیده شود- منطقه وسیعی از جنوب شرقی ایران را زیر آبهای شور قرار داده بود و این منطقه وسیع فاقد قابلیت کشت و کار را امروز در قالب مناطق خشک جنوب شرق ایران و کویرهای وسیع ایران می بینیم.(توصیه می شود به سفر نامه جزیره قشم در همین کانال مراجعه شود) (و نیز مراجعه شود به فصل پنجم کتاب توهم بیخدایی از سید احمد الحسن.)
مناطق جنوب شرق ایران، نشان از سختی زندگی در میان بقایای آب شور دریاست. آب شوری که بعدها در نتیجه شکستن سد طبیعی موجود در تنگه هرمز نه تنها مناطق سرسبز و حاصلخیر بستر خلیج فارس را به عنوان یکی از نخستین تمدن های بشری نابود کرده است بلکه با به جا گذاشتن زمین های سوخته ای در کویرهای ایران و مناطق جنوب شرق ایران، مردم این سرمین را در برابر زمینی شور و دشوار برای زندگی مواجه کرده است؛ به طوری که مناطقی از این سرزمین را فاقد زندگی بشری و حتی فاقد زندگی گیاهی کرده است.
در سفر به کرمان و کویر شهداد با پوشش گیاهی خاصی در جنگل های نپکا مواجهیم که نشانه ای است از تلاش برای بقا در سخت ترین زمین ها.
این جنگل های کم پشت در کویر مرکزی ایران، به شکلی شگفت انگیز در برابر زمین شور این مناطق که تحت فشار زیاد، قابلیت جذب آب را هم ندارد، مقامت کرده است و با استفاده از گرد و خاکی- که در نتیجه وزش آب به این مناطق می آید- مختصر خاکی را دور خود جمع کرده است و به تدریج این پشته ها در این مناطق توسعه بیشتری پیدا کرده است. این مقاومت در برابر شرایط دشوار نمک زار، شاید درسی برای ساکنان این مناطق باشد تا بتوانند روش هایی نویین را برای بقا در این شرایط دشوار پیدا کنند و پیشینیان ما این کا را کرده اند و نمونه آن ساخت قنات ها و ساخت شهرهای زیر زمینی و .. بوده است.
بقا و حیات ادامه خواهد یافت، هرچند شرایط دشوار و دشوارتر شود زیرا هوشی طبیعی در میان همه خلق؛ گیاهان و حیانات و انسان وجود دارد که آنها را برای بقا و زنده ماندن در سخت ترین شرایط سازگار می کند. وجود تکاثر و تمایز، در ژنهای موجودات زنده میتواند دست انتخاب های سخت طبیعی را در نابود کردن نسل ها ببندد زیرا مثلا انتخاب طبیعی میتواند گونه ای ضعیف و ژنی ناسازگار با محیط را نابود کند ولی وجود تفاوت ها سبب میشود ژن مقاوم، تکثیر شود.
و این هم در سایه تفاوت های موجود در میان جانداران است که به دلی
ل وجود زاد وولد جنسی توسعه بیشتری پیدا کرده است.
انتخاب طبیعی، ضعیف تر را برمیدارد ولی موجود قویتر باقی میماند و قویتر و قویتر(سازگارتر با محیط و نه قوی به معنی مطلق) می شود.
این انتخاب ها، در زمانی که احساسات و معرفت ایجاد میشود شکل پیچیده تر و کامل تری پیدا میکند. و با پیدایش هماهنگ کننده این احساسات، یعنی مغز، روش های بقا کامل تر می شود و هر چه معرفت و شناخت بیشتر شود قدرت فرد برای بقا بیشتر می گردد و هر شناخت بیشتر، ما را برای رسیدن به شناخت بالاتر و بالاتر مشتاق میکند زیرا انسان در می یابد که ابزارهای بقای فعلی- که در اختیار اوست- دارای نواقصی است و حرکت به سوی مبدا شناخت و معرفت را آغاز میکند- و این حرکت، راه را برای شناخت بالاتر فراهم میکند و با رها شدن از وابستگی های پایینی ابزار قدرتمدتری برای بقا و حیات حقیقی می آفریند.
هر که دلارام دید، از دلش آرام رفت
چشم ندارد خلاص، هر که در این دام رفت
یاد تو میرفت و ما عاشق و بیدل بدیم
پرده برانداختی، کار به اتمام رفت
ماه نتابد به روز، چیست که در خانه تافت
سرو نروید به بام، کیست که بر بام رفت
مشعلهای برفروخت پرتو خورشید عشق
خرمن خاصان بسوخت خانگه عام رفت
عارف مجموع را در پس دیوار صبر
طاقت صبرش نبود ننگ شد و نام رفت
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031