از تکینگی تا مغز از مغز تا سیاهچاله فضایی- قسمت شانزدهم
از ابتدای پر چگال و پرحرارت- که شاید حجم آن نزدیک به صفر و چگالی آن نزدیک به بی نهایت بود- تا مغز حجیم کنونی- که بار دیگر می کوشد با چین خوردگی های فراوان خود، رو به سوی همان حجم اندک ابتدایی داشته باشد- راهی پر فراز و نشیب طی شده است.
و این تصور که مغز کنونی با حجمی بزرگ، بتواند سریعا به آن نقطه تکینگی نخستین و یا حتی واسطه های مسیر تکینگی تا مغز برسد، انتظار بیهوده ای است. معرفت و شناخت حاصل شده با ابزار هوش، باید در همان مسیری گام بردارد که سیر نزولی از تکینگی تا مغز، طی کرده است ولی این بار به دلیل ورود بخشی غیر مادی در موجود انسان- که میتواند فاصله ها را با سرعت های انتقالی هزاران برابر سریعتر از سرعت در عالم ماده بپیماید- میتوان انتظار حرکتی سریعتر را در مسیر صعودی برعکس، داشت.
ولی آنچه مسلم است هرچقدر هم معرفت ها و شناخت ها با سرعتی نزدیک به بی نهایت به سوی ابتدا حرکت کند و هرچقدر معرفت ها و شناخت های ما بیشتر شود، باز آنچه می توان گفت عبارتنمیدانماست و کشفیات جدید دانشمندان فسیل شناس و باستان شناس- که با وجود پیشرفتهای علمی فراوان، هر روز واسطه های بیشتری را در مسیر رو به نزول تا انسان مادی امروز کشف میکنند- گویای این مطلب است.
آنچه از گذشته، نمی دانیم آنقدر زیاد و پیچیده است که ممکن است ما با کشفیات جدید خود، گذشته ای کاملا متفاوت بیافرینیم و حتی گذشته تاریخ، مدیون نوع نگاه و پیشرفت های معرفتی ماست.
آنچه میدانیم، حجابی بر آن چیزهایی است که نمیدانیم و این ندانستن ها محدود به آینده نیست بلکه گذشته را هم در بر میگیرد و چرا اینطور نباشد در حالیکه ابزار معرفتی ما در جهانی است که در آن، مفهوم زمان و مکان، متفاوت از مفهوم زمان و مکان عالم مادی ماست.
تو نه فقط میتوانی آینده خود را دگرگون کنی، بلکه میتوانی گذشته را هم دگرگون کنی و نوع نگاه ما فقط بر رفتار ذرات کوانتومی در آینده، موثر نیست حتی بر رفتار ذرات کوانتومی در آینده، موثر است.
گمان میکنی جرمی کوچکی در حالی که بزرگترین جهان، در درون توست!
جمجمه ای با عمر چهار میلیون سال، تصور شایع قدیمی در مورد تکامل را به مبارزه میطلبد!
پژوهشگران در اتیوپی جمجمه ای را از پیشینیان انسان و میمون های شبیه انسان کشف کردند که عمر آن به سه میلیون و هشتصد هزار سال قبل میرسد و کشف جدید، دیدگاه قدیمی در مورد چگونگی تکامل انسان از پیشینیان شبیه میمون را به چالش میکشد و شاید لازم باشد در مورد اندیشه رایج فعلی- که میگوید میمونی به نام لوسی در میان گونه هایی بوده است که در ایجاد اولین انسان بر زمین نقش داشته است- بازنگری شود.
مجله علمی نیچر پژوهشی را در مورد این اکتشاف منتشر کرده است. پروفسور یوهانس هیلی-سیاسیجمجمه ای را در میرو دوراکشف کرده است و این منطقه ای در ایالت عقار اتیوپی است.
و این دانشمند- که در موزه تاریخ طبیعی کلیفلنددر ایالت اوهایو در آمریکا کار میکند- میگوید او سریعا اهمیت موضوع را فهمیده است. و هیلی-سیلاسی گفت: از آنچه دیدم بسیار شگفت زده شدم و با خودم گفتم آیا واقعا من هستم که این را می بینم؟! و وقتی فهمیدم این آن چیزی است- که خوابش را دیدم- احساس خوشبختی کردم.
پروفسور میگوید: این جمجمه بهترین نمونه از پیشینیان شبیه به میمون انسان، بوده است و او اوسترالپتیکوس انامنسیس نام داشت و روی دو پا راه میرفت و ممکن است تاریخ آن به 4.2 میلیون سال قبل برگردد و تصور میشود اوسترالپتیکوس انامنسیس جد مستقیم گونه های جدید و پیشرفته ای است که اوسترالپتیکوس افارنسیس نامیده میشود و آن، به نوبه خود اولین انسانی است که با نام هوموروی زمین زندگی میکرد و این گونه همه فرزندان کنونی آدم را در بر میگیرد.
و بقایای جمجمه شامل فک و دندان هاست به طوری که تشخیص خصوصیات این انسان ابتدایی به صورت کامل، دشوار است و این جمجمه اهمیت زیادی دارد زیرا طبیعت غذاهایی- که انسان ابتدایی می خورده است- و حجم مغز و شکل صورت آنها را مشخص میکند.
اولین ساختار افارنسیس در سال 1974 کشف شد و کشف آن بسیار مهم بود و پژوهشگران، نام لوسی را روی آن گذاشتند. و فرقه البیتس در موسیقی های خود از این نام استفاده میکردند(لوسی در آسمان با الماس)و گروهی از پژوهشگران این شعر را روی دیوارهای این فرقه پیدا کردند. و لوسی مورد توجه بود زیرا اولین میمون بود که بر دو پا راه میرفت. ولی پروفسور فرد سبورکه در موزه طبیعی لندن کار میکرد و پژوهش را در مجله نیچرمنتشر کرد، گفت انامنسیسشکل و شمایل دیگری در حلقه تکامل انسان خواهد بود.
و علت آنکه اکنون به آن توجه میشود این است که انامنسیس و افارنسیس- آنطور که تصور میشود- همزمان بوده اند. این تصور سبب میشود تفسیر نتایج را دوباره بازنگری کنیم، زیرا مورد کشف شده جدید، د
ارای برخی اجزاست و این اجزا در جمجمه ای دیده شدهاست که به 3.9میلیون سال قبل و انامنسیس برمی گردد- و دانشمندان اکنون میتوانند ببینند اینها در حقیقت بقایای افارنسیس است و این سبب میشود اصل این گونه را در دوره ای دورتر در تاریخ گذشته ببینیم و اکنون به نظر میرسد این دو گونه در زمانی واحد- که از یکصد هزار سال قبل کمتر نیست- با هم زندگی میکردهاند و شاید آنچه بیشتر رخ داده است آنکه انامنسیسخودش را از بقیه جدا کرده است و در طول زمان، به دلیل سازگاری با شرایط محیطی به افارنسیس تحول یافته است و دو مجموعه پیش از آن- که بقایای انامنسیس از میان برود- با هم زندگی میکردهاند. و اهمیت این نتیجه از آنجاست که اشاره میکند، ممکن است این گونه با گونه های دیگر قدیمی تر، از میان انسان نماهای شبیه انسان، همزمان بوده باشند یعنی تعدادی مسیرهای محتمل برای تکامل وجود دارد که به انسان اول رسیده است و فقط یک مسیر نیست.
ساکنان اصلی منطقه خاورمیانه چه کسانی بودهاند؟ این بحث و جدال جدیدی است که باید پاسخ داده شود.
پروفسور هیلی-سیاسی میگوید: برای مدتی طولانی افارنسیس بهترین نماینده از اجداد فرزندان آدم به حساب می آمد ولی اکنون اینطور نیست اکنون میتوانیم قبل از آن را هم ببینیم و میتوانیم همه گونه هایی را- که شاید در آن وقت تاریخی وجود داشت- بشناسیم. و هر کدام را مورد بررسی قرار دهیم و بدانیم کدام یک از آنها انسان اول بوده اند.
و اصطلاح حلقه مفقوده، دانشمندان انسان شناسی را دیوانه کرده است؛ به خصوص وقتی آن را از برخی روزنامه نگاران میشنوند که آن را برای توصیف موجودی- که بخشی میمون و بخشی انسان است- به کار میبرند. دانشمندان میگویند حلقه مفقود شده بسیاری در سیر تکامل انسان وجود دارد و انامنسیس در سلسله اکتشافات جدید، بیان میکند خطی که انسان جدید از آن منشأ گرفته است هرگز آسان و روان نبود. بلکه پیچیده تر و شایسته توجه بیشتر بوده است. این فسیل، تکامل انسان را از پیشینیان کاملا متفاوت انسان- که در جاهای مختلف پیدا شده اند- روایت میکند و آنها آنقدر قابل انعطاف و باهوش بوده اند تا بتوانند بر فشارهایی- که از تغییرات آب و هوایی و محیطی و قحطی ایجاد میشود- مقابله کنند و تکامل یابند و به گونه فعلی ما برسند.
https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=2591931614158863&id=100000261505187
@salmanfatemi
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031