ادغام میان گونه های مختلف انسان نماها، مسیری برای رسیدن سریع تر، به هوش و مغز بزرگ!
زاد و ولد جنسی، راهی برای ایجاد تمایز بیشتر در نقشه ژنتیکی و محصول این نقشه، یعنی موجود زنده است. و هرچه این گام، جلوتر میرود، تمایزها را بیشتر میکند. معمولا زاد و ولد میان دو گونه مختلف، وجود ندارد ولی استثناهایی هم هست، مثلا گرگ و سگ، با هم رابطه جنسی برقرار میکنند و فرزند حاصل شده، هاسکی است و متفاوت از سگ و متفاوت از گرگ است و اگر میتوانست بچه دار شود با توجه به تمایز بیشتر، کمک زیادی به سیر ارتقا و تکامل میکرد و دست انتخاب طبیعی در گزینش موجود سازگارتر با محیط، بازتر میشد. همین حالت در ازدواج بین اسب و الاغ هم هست. فرزند حاصل شده، قاطر است.
هر دوی این محصولات ناتوان از زاد و ولد هستند.
ولی در سیر تکامل موجودات و سیر تولید ابزار هوش، محصولاتی هم در نتیجه زاد و ولد بین گونه ها هست که هم از مزیت تمایز بیشتر، بهره میبرند و هم از قدرت زاد و ولد جنسی برای تولید تمایز بیشتر، بهره مند است.(مانند زاد و ولد بین نئاندرتال و هموساپینس و یا زاد و ولد بین نئاندرتال و دنیسوان)
عدم امکان زاد و ولد، در محصول ناشی از ادغام دو گونه، میتواند واقعا سدی در برابر سازگاری مفیدی باشد که تکامل از طریق ایجاد تمایز بیشتر در زاد و ولد جنسی ایجاد کرده است و بسیاری از گونههای جانوری را از ارتقای سریعتر و پیشرفته تر باز می دارد.
و اگر روزی با پیشرفت تکنولوژی، بتوان این سد بزرگ را از سر راه تکامل برداشت میتوان انتظار ارتقایی بسیار سریعتر و کامل تر را در گونه های حیوانی و حتی در انسان داشت.
این مورد، یک افسانه نیست و به سادگی میتوان تصور کرد ادغام دو کروموزم در سلول تخم شامپانزه 48 کروموزومی، بتواند سلول تخمی مشابه سلول تخم انسان با 46 کروموزوم درست کند. و با این روش، نه تنها انسان می تواند، سد راه تبدیل فرزندان یک گونه پایین به گونه بالاتر را بردارد بلکه با مداخله ای که صورت میگیرد فرایند تبدیل تخم، نیازمند هزاران بلکه میلیون ها سال برای رسیدن به کروموزومی های موجود مترقی تر نیست.
این روش های فعلا نظری، شاید بتواند ارتقای گونه مورد سلیقه ما را سریعتر کند ولی با کم کردن گونههای در ظاهر بی فایده، میتواند مشکلات زیادی را در فقدان برخی گونه ها ایجاد کند.
این تصور که برخی حیوانات یا گونه ها برای ما بی فایده و بدون سود هستند تصوری اشتباه است. شاید بهره وجود برخی گونه ها برای نگاه سطحی و غیر عمیق ما حس نشود ولی در بررسی های دقیق چرخه های حیات، نقش مفید آنها بسیار برجسته و مهم است.
دنیسوان تیره ای از انسان های ابتدایی است که تقریبا هم دوره با نئاندرتال هستند و در میان آنها زاد و ولد هم وجود دارد.(به نظر میرسد دنیسوان، حدود 287هزار سال قبل پیدا شدهاند و در حدود 55هزار سال قبل، منقرض شده اند.)
تحقیقات نشان می دهد که دختری نوجوان، مادری نئاندرتال و پدری دنیسووان داشته است. این دختربچه- که به نام دنیسووا ۱۱ شناخته می شود- در غار دنیسووا سیبری کشف شده و در زمان مرگ حداقل ۱۳ سال سن داشته است. تحقیقات بیشتر روی استخوان به دست آمده از او نشان می دهد که این دختر حدود ۵۰۰۰۰ سال پیش، فوت کرده است.
این کشفیات از طریق تحقیق روی DNA به دست آمده از استخوان این دختر، به دست آمده است. این DNA با نمونه های مشابه متعلق به نئاندرتال ها، انسان های مدرن و دنیسووان ها مقایسه شد اما شبیه به هیچ کدام نبود. تنها توجیه ممکن برای آرایش DNA این دختر این بود که مادرش نئاندرتال و پدرش دنیسووان بوده باشند(یا برعکس) یعنی این دختر ترکیب دو گونه مختلف انسان است.
ملاقات نئاندرتال ها با دنیسووان ها
نئاندرتال ها (Homo neanderthalensis) تا حدود ۳۰۰۰۰ سال پیش در سرتاسر اروپا و آسیای غربی زندگی می کردند. این گونه انسانی در مناطق مختلف و شرایط جغرافیایی متفاوتی زندگی می کردند و از سه عصر یخبندان، جان سالم به در بردند. یافته ها نشان می دهد که نئاندرتال ها شکارچیانی ماهر بودند و در ساخت ابزارآلات، تبحر داشتند.
اما در مورد دنیسووان ها(Homo sapiens denisova) اطلاعات بسیار کمی داریم. تنها اطلاعات ما برگرفته از کشف چند تکه استخوان است که از غار دنیسووا در سیبری به دست آمده است. ما هنوز به طور دقیق نمی دانیم که دنیسووان ها چه شکلی بوده اند و چه قابلیت ها و مهارت هایی داشته اند.
جالب است بدانید که نئاندرتال ها، دنیسووان ها و انسان های مدرن امروزی، همگی در حدود ۴۰۰۰۰۰ سال پیش جدی مشترک داشته اند!(شکلی از نئاندرتال) حالا با کشف این دختربچه ۵۰۰۰۰ ساله دانشمندان می توانند با قطعیت بگویند که گونه های مختلف انسانی با یکدیگر ملاقات هایی داشته اند و تولید مثل کرده اند.
همان طور که دیدیم این دختر، ترکیب دو گونه مختلف انسان یعنی نئاندرتال و دنیسووان است و شاید به همین دلیل بتوان او را نئا
ندرسووان نامید!
انسان مدرن
نئاندرتال ها و دنیسووان ها تا حدود ۴۰۰۰۰ سال پیش در منطقه اوراسیا زندگی می کرده اند و بعد با انسان های مدرن امروزی جایگزین شده اند. اما قبل از آنکه این جایگزینی اتفاق بیفتد این دو گونه انسانی هرازگاهی به یکدیگر برخورد می کرده اند و تولید مثل می کردند. دانشمندان امروزه معتقدند که این تولیدمثل ها بسیار هم زیاد پیش می آمده است و فرزندان بیشماری از ترکیب دو گونه مختلف انسان به وجود آمده اند. در واقع، جالب است بدانید که اجداد افرادی که در منطقه اقیانوسیه و آسیا زندگی می کنند دارای DNA دنیسووان بوده است. در حالی که انسان های غیرآفریقایی امروزی حداقل دارای ۲-۴ درصد DNA نئاندرتال هستند.
سوال دیگری که مطرح می شود این است که این دو گروه در هنگام برخورد با یکدیگر چه واکنشی داشته اند و چطور با یکدیگر ارتباط برقرار کرده اند؟ چطور یک زن نئاندرتال با یک مرد دنیسووان ملاقات کرده است؟(یا زن دنیسوان و مرد نئاندرتال)
این قبیل پرسش ها ذهن دانشمندان و ما را درگیر می کند و هنوز پاسخ قطعی و روشنی برای آن ها وجود ندارد. اما دانشمندان خوشبین هستند که با تحقیقات بیشتر بتوانند راز زندگی گونه های مختلف انسانی در چندین هزار سال پیش را کشف کنند.
یک تکه از جمجمهدنیسوان برای اولین بار کشف شده است.
و این سهم بزرگی در روشن شدن تعدادی از نمونه ها از یکی از پیچیده ترین شاخه های خانواده هومینین(انسان نماها) دارد. باستان شناس بنس ویولا از دانشگاه تورنتو کشفی را- که تا امروز تایید نشده است- در انتهای ماه مارس در انجمن باستان شناسان آمریکا در سیویلند، اوهایو بیان میکند. در مورد دنیسوان خیلی کم میدانیم و اینها شاخه ای منقرض شده از انسان نماها هستند که گروه خواهری نئاندرتال، به حساب می آید. قبلا فقط چهار دنیسوان شناسایی شده بود و همه آنها در غاری در سیبری بودند.
دنیسوان اول در سال 2010 با مطالعه بر دی ان ای میتوکندری، یک قطعه از استخوان انگشت به دست آمده است و سه مورد دیگر از روی دندان ها کشف شدند.
ژنوم هسته ای نشان داده است که نئاندرتال و دنیسوان، منشأ و جد مشترکی دارند.
قطعه جمجمه کشف شده، قبلا در حدود سه سال قبل از همان غار در سیبری خارج شد.
ویولا میگوید: این خیلی جالب است که ما نهایتا قطعاتی مانند این داشته ایم. این جمجمه، کامل نیست بلکه یک قطعه از جمجمه است. این اطلاعات بیشتری به ما میدهد. در کنار انگشت و دندان این قطعه را هم خوب است داشته باشیم .... ما همیشه حریص بوده ایم او میخندد و میگوید ما همیشه بیشتر میخواهیم.
کشف جدید شامل دو قطعه متصل به هم از پشت است، قسمت چپ استخوان پریتال که کناره ها و سقف جمجمه را تشکیل میدهد. اینها با هم اندازه ای حدود 5 تا 8 سانتی متر را تشکیل میدهند. آنالیز دی ان ای ثابت میکند که قطعه، مربوط به دنیسوان است اگرچه اکنون بر اساس تکنیک های رادیوکربن، بسیار قدیمی است. ویولا و همکارانش بر اساس خلاصه مقاله، قطعات را با موارد مشابه در انسان جدید و نئاندرتال مقایسه کردند.
کریس استرنگر باستان شناس در موزه تاریخ طبیعی در لندن- که در مطالعه شرکت نداشت ولی جلسه کنفرانس را درباره دنیسوان برگزار کرد- می گوید: این حقیقتا یک قطعه کوچک است. امیدواریم قطعات بزرگتر وکاملتری پیدا شود. قطعه پیدا شده، بسیار کوچک است و نمیتوان از روی آن، قطعات دیگر جمجمه را پیدا کرد و بدون اطلاعات ژتیکی نمیتوان آن را دنیسوان خواند. پژوهشگران همچنان در انتظار این هستند که اطلاعات و معلومات بیشتری در مورد دنیسوان پیدا کنند.
پژوهشگران تصور میکنند پیش انسان های منقرض شده، هرچند در سرتاسر آسیا هستند چون بیشتر فسیل ها به میزان کافی حفظ نشدهاند، تا بشود آزمون های ژنتیکی روی آنها انجام داد- پیدا کردن دنیسوان در جاهای دیگر دشوار است .
در سال 2017، پژوهشگران شگفت زده شدند که آیا دو قطعه جمجمه پریتال پیدا شده در چین، از دنیسوان است یا نه. ولی این مورد، تایید نشده است. استرینگر می گوید: این احتمال وجود دارد این فسیل های چینی مانند دیگر موارد در ژوچانگ، با گونه ای- که افرادی مانند من فکر کرده اند- تطابق داشته باشد و ممکن استدنیسوانباشد.
https://www.sapiens.org/evolution/denisovan-skull-found/
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031